به مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم (ص) وامام جعفر صادق(ع)

 

  جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بود.

عبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...

عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.

چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!

این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.

عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.

صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.

 

ودیعه الهی را به آمنه سپرد

پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.

جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.

وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.

عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.

از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....

آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.

چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.

در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم میخواندند، و در جزیره العرب، ایمان به خدا، و فضائل انسانی مفهومی نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ویران، و آن سال مبدأ تاریخ عرب گشته، آن را عام الفیل نامیدند، یعنی سالی که ابرهه با پیلان مست، برای ویران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.

در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگیهایی در جهان پدید آمد:
١- امام ششم (ع) فرمود: شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش میداد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم میرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید.

٢- بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.۳- انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله ای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند.
٤-  آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.

۵- در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند.

٦- یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود!

٧- در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود.

٨-  دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک گردید.

۹- وادی سماوه که سالها بود، کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.

١٠- داناترین دانشمند مجوس در خواب دید: که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسید.

١١- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.

١٢- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.
١
۳- میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند.

 نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانه اش میریزند!، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیر بود که چگونه خبر یافته اند که او در این وقت میخواهد وضع حمل کند!!

صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد: یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم .....

آمنه بر روی آنها تبسم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمل موسی، طاعت یونس، صبر ایوب، جهاد یوشع، حب دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است.
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.

فضایل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است. از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: ما رأیت افقه من جعفر بن محمد یعنی: از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم. و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال، فرمود: نحن الوجه الذی یوتی الله منهم یعنی ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود. بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: شیعه جعفری. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق هویت مذهبی تشیع پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.

 

امام و فقه اسلامی

ـ فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

 ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه تابعیان و نه محدثان و نه فقها ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.

 

آثار امام صادق (ع):

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

1-   از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است  که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

7-  رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

8-  بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

10-  چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌  که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.

# همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة) : مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام)  در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) منتشر کرده است.

 

 

 

 

 

     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آرشیو مناسبتها

بعثت در آیینه نگاه محمد (ص)

پیامبر

در غار حرأ نشسته بود. چشمان را به افقهای دور دوخته بود و با خود می‌اندیشید. صحرا، تن آفتابسوخته خود را، انگار در خنکای بی‌رنگ غروب، می‌شست .

محمد نمی‌دانست چرا به فکر کودکی خویش افتاده است . پدر را هرگز ندیده بود، اما از مادر چیزهایی به یاد داشت که از شش سالگی فراتر نمی‌رفت . بیشتر حلیمه، دایه خود را به یاد می‌آورد و نیز جد خود عبدالمطلب را. اما، مهربان‌ترین دایه خویش، صحرا را، پیش از هر کس در خاطر داشت: روزهای تنهایی؛ روزهای چوپانی، با دستهایی که هنوز بوی کودکی می‌داد؛ روزهایی که اندیشه‌های طولانی در آفرینش آسمان و صحرای گسترده و کوههای برافراشته و شنهای روان و خارهای مغیلان و اندیشیدن در آفریننده آنها یگانه دستاورد تنهایی او بود. آن روزها گاه دل کوچکش بهانه مادر می‌گرفت . از مادر، شبحی به یاد می‌آورد که سخت محتشم بود و بسیار زیبا، در لباسی که وقار او را همان قدر آشکار می‌کرد که تن او را می‌پوشید. تا به خاطر می‌آورد، چهره مادر را در هاله‌ای از غم می‌دید. بعدها دانست که مادر، شوی خود را زود از دست داده بود، به همان زودی که او خود مادر را.

روزهای حمایت جد پدری نیز زیاد نپایید.

از شیرین‌ترین دوران کودکی آنچه به یاد او می‌آمد آن نخستین سفر او با عموی بزرگوارش ابوطالب به شام بود و آن ملاقات دیدنی و در یاد ماندنی با قدیس نجران . به خاطر می‌آورد که احترامی که آن پیر مرد بدو می‌گزارد کمتر از آن نبود که مادر با جد پدری به او می‌گذاردند.

نیز نوجوانی خود را به خاطر می‌آورد که به اندوختن تجربه در کاروان تجارت عمو بین مکه و شام گذشت . پاکی و بی نیازی و استغنای طبع و صداقت و امانت او در کار چنان بود که همگنان، او را به نزاهت و امانت می‌ستودند و در سراسر بطحأ او را محمد امین می‌خواندند. و این همه سبب علاقه خدیجه به او شد، که خود جانی پاک داشت و با واگذاری تجارت خویش به او، از سالها پیشتر به نیکی و پاکی و درستی و عصمت و حیا و وفا و مردانگی و هوشمندی او پی برده بود. خدیجه، در بیست و پنج سالگی محمد، با او ازدواج کرد. در حالی که خود حدود چهل سال داشت .

هنگامی که از غار پایین می‌آمد، زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت، به جذبه الوهی عشق برخود می‌لرزید. از این رو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:

مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما می‌کنم!

محمد همچنان که بر دهانه غار حرأ نشسته بود به افق می‌نگریست و خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی خویش را مرور می‌کرد. به خاطر می‌آورد که همیشه از وضع اجتماعی مکه و بت پرستی مردم و مفاسد اخلاقی و فقر و فاقه مستمندان و محرومان که با خرد و ایمان او سازگار نمی‌آمد رنج می‌برده است . او همواره از خود پرسیده بود: آیا راهی نیست؟ با تجربه هایی که از سفر شام داشت دریافته بود که به هر کجا رود آسمان همین رنگ است و باید راهی برای نجات جهان بجوید. با خود می‌گفت: تنها خداست که راهنماست .

محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود. تبلور آن رنجمایه‌ها در جان او باعث شده بود که اوقات بسیاری را در بیرون مکه به تفکر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند. او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حرا به عبادت می‌گذرانید.

آن شب، شب بیست و هفتم رجب بود. محمد غرق در اندیشه بود که ناگاه صدایی گیرا و گرم در غار پیچید:

بخوان!

محمد، در هراسی و هم آلود به اطراف نگریست .

صدا دوباره گفت:

بخوان!

این بار محمد با بیم و تردید گفت:

من خواندن نمی‌دانم .

صدا پاسخ داد:

بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت، و به آدمی آنچه را که نمی‌دانست بیاموخت ...

و او هر چه را که فرشته وحی فرو خوانده بود باز خواند.

هنگامی که از غار پایین می‌آمد، زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت، به جذبه الوهی عشق برخود می‌لرزید. از این رو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:

مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما می‌کنم!

و چون خدیجه علت را جویا شد، گفت:

آنچه امشب بر من گذشت بیش از طاقت من بود، امشب من به پیامبری خدا برگزیده شدم!

خدیجه که از شادمانی سر از پا نمی‌شناخت، در حالی که روپوشی پشمی و بلند بر قامت او می‌پوشانید گفت:

من از مدتها پیش در انتظار چنین روزی بودم، می‌دانستم که تو با دیگران بسیار فرق داری، اینک در پیشگاه خدا شهادت می‌دهم که تو آخرین رسول خدایی و به تو ایمان می‌آورم .

پیامبر دست همسرش را که برای بیعت با او پیش آورده بود به مهربانی فشرد و گلخند زیبایی که بر چهره همسر زد، امضای ابدیت و شگون ایمان او شد و این نخستین ایمان بود.

پس از آن، علی که در خانه محمد بود با پیامبر بیعت کرد. او با آنکه هنوز به بلوغ نرسیده بود دست پیش آورد و همچون خدیجه، با پسر عموی خود که اینک پیامبر خدا شده بود به پیامبری بیعت کرد.


منبع:

موسوی گرمارودی، بعثت رسول خدا

آخرین نظرات کاربران

به مناسبت هفته وحدت

  • وحدت بر همه مسلمین جهان مبارک باد
  • وحدت و یکپارچگى مسلمانان و لزوم اتحاد و اتفاق کلمه میان ایشان بلکه ضرورت توحید کلمه بر محور کلمه
  • توحید براى همه موحدان و خداپرستان روى زمین، از تعالیم و آموزشهاى اساسى آیین اسلام و از اصول
  • فرهنگ قرآنى است
  • .
  • و بر همین اساس، قرآن کریم یکى از عمده ترین و سازنده ترین اهداف رسالت رسول اکرم صلى الله علیه و آله
  • را تالیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جاى خصومت و دشمنى بیان مى دارد و اگر کسى در تاریخ، به دیده عبرت
  • بنگرد این معنى را از شاهکارهاى رسالت محمد ى صلى الله علیه و آله مى یابد
  • .
  • «
  • واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا »
  • همگى به حبل و رشته خداوندى چنگ بزنید و پراکنده نگردید
  • .
  • بعد از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام اوصیاى معصوم او کوشیدند تا آن وحدت و یکپارچگى را حفظ کنند و آنان
  • از حقوق شخصى خویش چشم پوشیدند و در طول تاریخ، دانشمندان مصلح و همه تلاشگران راستین انسانیت، هم
  • خودشان از عوامل اختلاف و تجزیه گریختند و از دامن زدن به آتش خصومت بین مسلمانان، برکنار زیستند و
  • هم دیگران را به اتحاد و تفاهم فراخواندند
  • .
  • ما مسلمانان به این آیه زیباى قرآن، بیشتر باید بیندیشیم
  • :
  • «
  • فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بمالدیهم فرحو ن »
  • اهل کتاب و پیروان ادیان آسمانى و اتباع رسولان الهى، گروه، گروه شدند، ضد و دشمن هم گشتند و هر یک
  • (
  • به آنچه نزد اوس ت خرسند و شادمان گردیدند. (المؤمنون / 53
  • یکى از مشغولیت هاى فکرى دیرینه و اساسى حضرت امام
  • اسلامى و چه بعد از آن لحظه اى از آن
  • نه تنها او را به برجست ه ترین شخصیت انقلابى جهان اسلام تبدیل
  • نمود، بلکه او توانست در میان فرقه هاى اسلامى مختلف نیز جایگاه بس رفیعى کسب نماید
  • (ره) بود که او در « وحدت جهان اسلام » طرح اندیشه« انقلاب » طول دوران فعالیت اجتماعى - سیاسى خود چه قبل ازپیروزى« وحدت » غفلت نورزید. وفادارى صادقانه امام به.
  • استراتژى مبارزاتى امام
  • اصولا روى دو محور عمده تمرکز یافته است
  • «
  • (ره); درجهت ایجاد بستر و شرایط لازم براى تحقق وحدت و همیارى در جهان اسلام،:تعلیم وتربیت » ، امام (ره) با توجه به مراحل مبارزه حرکت سیاسى - عملى » و « حرکت فکرى - فرهنگى »
  • قرار
  • داده است
  • « تعلیم » و « تبلیغ » سیاسى را زیربناى حرکت سیاسى دانسته و اولین وظیفه مردم را در تحقق و توسعه، امر.
  • در این زمینه امام خمینی
  • (ره) فرموده اند:
  • وظیفه ما این است که از حالا براى پایه ریزى یک دول ت حقه اسلامى کوشش کنیم، تبلیغ کنیم، تعلیمات
  • ...»
  • بدهیم، ه مفکر بسازیم، یک موج تبلیغاتى و فکرى بوجود آوریم تا یک جریان اجتماع ى پدید آید و کم کم توده
  • هاى آگاه، وظیفه شناس و دیندار در نهضت اسلامى متشکل شده قی ام کنند و حکومت اسلامى تشکیل دهند
  • «. ..
  • امام خمینى
  • پى برده بود
  • تشویق قرار نمى دهد بلکه مهم تر از آن به نقش اجتماع سازى و شکل دهى روابط اجتماعى جدید از طریق
  • گردهمایى ها و نیز آگاهى یافتن مسلمین از قدرت و نیروى ارادى و انسان ىشان هم اشاره دارد
  • به عنوان سمبل وحدت جهان اسلام که پیام انقلابى و ضد استعمارى هم دارد از سوى ایشان
  • میلاد حضرت رسول
  • الاول به روایت اهل تسنن تا
  • مسلمین، ضرورت ایجاد سمب لها و نهادهاى تازه اى را م ىطلبد که فراتراز زمان و مکان قرار دارد
  • .تبلیغات و تعلیمات دو فعالیت مهم و اساسى ماست(ره) به عمق نقش اجتماعات دینى چه در بعد اندیشه سازى و چه در بعد اجتماع سازى به خوبى. او اجتماعات و مراسم دینى را صرفا به منظور کاربرد تعلیمى و آموزشى آن در مقولات فکرى، مورد. به همین جهت« روز قد س » است که(ص) (از 12 ربیع « هفته وحد ت » در سطح جهان اسلام پیشنهاد گردید و همچنین بزرگداشت17 ربیع الاول) مورد حمایت وى قرار گرفت; چه این که از دیدگاه او روند وحدت بین.
  • رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با هفته وحدت فرموده اند
  • :
  • اگر امروز بشریت متوجه این رحم ت بشود
  • - رحمت وجود اسلام، رحمت تعالیم نبوى، این سرچشمه جوشان "
  • وحدت
  • هم، تمدنهاى موجود عالم، بلاشک از تعالیم اسلام بهره مند شده اند و بدون تردید آنچه از صفات و روشهاى
  • خوب و مفاهیم عالى در بین بشر وجود دارد، متخذ از ادیان الهى و تعالیم انبیاء و وحى آسمانى است و بخش
  • عظیمى از آن، به اسلام متعلق است، لیکن امروز بشر به معنویت و صفا و معارف روشن و حق و دلپذیر اسلام
  • " و آن را بیابد و خود را از آن سیراب کند، بزرگترین مشکل بشر برطرف خواهد شد. اگر چه همین امروز-
  • که هر دل با انصافى آن معارف را م ىپذیرد و م ىفهمد
  • طرفدار پیدا کرده است و بسیارى از غیر مسلمین هم دعوت اسلامى را پذیرفته اند
  • - نیازمند است . لذاست که دعوت اسلامى در جهان،.
  • منبع
  • : سایت صدا

    داروهای نیروزا - دوپینگ -و عوارض آن

    داروهای نیروزا - دوپینگ -  و عوارض آن
    پایگاه اطلاع رسانی پزشکان ایران
     
    دوپینگ با داروهای معمولی روش انتخاب ورزشکاران برای آزمایش دوپینگ قوانین ومجازاتهای دوپینگداروهای دوپینگی علل مخالفت با دوپینگرخدادهای مهم در تاریخ دوپینگتعریف - تاریخچه
    دوپینگ با چای و قهوه و کوکاکولانمونه گیری برای آزمایش دوپینگ دوپینگ خونیدلیل استفاده ورزشکاران از داروهای ادرار آورعوارض دوپینگ

    تاریخچه -  تعریف واژه دوپینگ از زبان آفریقای جنوبی مشتق شده است.اشاره به یک نوشیدنی الکلی باستانی دارد که به عنوان محرک در مراسم رقص استفاده می گردید.بتدریج این واژه استقاده گسترده تری کرد و در ورزش امروز به معضلی تبدیل شده است.این واژه در دنیای امروز  به معنای استفاده ورزشکار از مواد یا روش هایی است که به قصد افزایش کارآیی در ورزش انجام می شود. دوپینگ به معنای استفاده از مواد متعلق به گروه داروهای ممنوع،محدود شده و یا استفاده از روشهای گوناگون غیرمجازی میباشد.به قول خوان آنتونیو سامارانش رییس کمیته بین المللی المپیک،دوپینگ نوعی تقلب است که از جنبه های مختلف منجر به انحطاط و مرگ میشود: مرگ فیزیولوژیک چرا که دستکاری غیرقانونی در فرایند طبیعی باعث تغییرات شدید و گاهاً برگشت ناپذیری در بدن میشود. مرگ جسمی نظیر برخی موارد اسف بار مرگ ورزشکارانی  که در سالهای اخیر مشاهده شده است.انحطاط روانیو شخصیتی ناشی از رضایت شخص به تقلب،نادیده انگاشتن توانایی ها و ظرفیت های شخصی و بزرگ کردن ناتوانی ها و معایب.و بالاخره انحطاط اخلاقی به واسطه تعدی فرد از قوانینی که تمام جامعه بشری پایبند آن هستند. از رخدادهای مهم در تاریخ دوپینگ می توان به موارد ذیل اشاره کرد: اولین مورد مرگ ورزشکاران در سال1886 رخ داد که یک دوچرخه سوار به نام لینتون در اثر استفاده بیش از حد داروی تری متیل درگذشت. در مسابقات المپیک یک دونده ماراتن به نام توماس هیکس در اثر مصرف برندی و استریکلین در شرف مرگ قرار گرفت. دهه 1950-روس  ها از هورمون های مردانه برای افزایش قدرت و نیرو استفاده نمود و آمریکایی ها نیز استروییدها را به این منظور استفاده نمودند. 1960-دوچرخه سوار دانمارکی در المپیک رم به علت مصرف بیش از حد آمفتامین ها فوت کرد. 1964-افزایش قابل توجهی در ظاهر عضلان ورزشکاران در المپیک دیده شد که شک در مصرف داروها را برانگیخت. 1967-کمیته بین المللی المپیک بعد از مرگ تامی سیمپسون به علت مصرف غیر از آمفتامین ها واکنش نشان داد. 1968-این کمیته با تعریفی از دوپینگ لیست داروهای غیرمجاز را ارایه داد و بدین ترتیب انجام آزمایش در بازیهای المپیک شروع شد.  1988-در المپیک سئول،تست بن جانسون از نظر مصرف استروئید های آنابولیزان خلع و از ورزش محروم گردید. همچنین دو وزنه بردار بلغاری که به مقام نخست المپیک دست یافته بودند به علت دوپینگ محروم شدند. 1994-دیه گو مارادونا فوق ستاره فوتبال آرژانتین در مسابقات جام جهانی 1994 آمریکا به علت مصرف داروهای محرک از همراهی با تیمش محروم گردید و بدین ترتیب آرژانتین بدون مارادونا از آن دوره مسابقات حذف گردید. 2000-برای مبارزه هر چه شدیدتر با این پدیده شوم،کمیته مبارزه با دوپینگ تشکیل شده و آماده برخورد جدی با متخلفین در مسابقات المپیک 2000 سیدنی می باشد. علل مخالفت با دوپینگ اصولاً چرا علی رغم آنکه دوپینگ با افزایش کارآیی ورزشکاران همراه است با آن مخالفت میشود؟ مبارزه بر علیه دوپینگ بر سه اصل استور است: احترام به اخلاق پزشکی و ورزشی محافظت از سلامت ورزشکاران فراهم آوردن محیطی برابر برای تمامی ورزشکاران داروهای دوپینگی چه طبقاتی از داروها جزو موارد دوپینگ محسوب میشوند؟ این داروها معمولاً در پنج گروه دارویی طبقه بندی می شوند: الف)داروهای محرک سیستم عصبی مرکزی:از این رده میتوان آمفتامین،کوکائین،افدرین،پسودو افدرین،فلیل پروپانولامین و ...را نام برد. ب)داروهای مخدر:از این داروها میتوان از هروئین،مورفین،متادون و ... نام برد. ج)استروئیدهای آنابولیک:داروهایی نظیر ناندرولون،تستوسترون،اکسی متولون،استانوزولول و ... در این گروه جای میگیرند. د)داروهای ادرارآور:در این گروه میتوان از فوروسماید،تیازید،اسپیرونالاکتون و ... نام برد. ه)هورمونهای پپتیدی وگلیکوپروتئینی و آنالوگهای آنها:داروهایی مثل هورمون رشد اریتروپویتین و ... در این دسته جای میگیرند. با این حال برخی از داروها نیز موجودند که مصرف آنها تا حد خاصی بلامانع است ولی استفاده بیش از حد مجاز آنها دوپینگ تلقی می شود.از این میان می توان از الکل،ماری جوآنا(حشیش)،داروهای بیحس کننده موضعی،کورتیکوستروئیدها و بتابلوکرها نام برد. قوانین و مجازاتهای دوپینگ
    در صورت استفاده از استروئیدهای آنابولیک،داروهای ادرارآور، هورمونهای پپتیدی وگلیکوپروتئینی و آنالوگهای آنها یا دستکاری فیزیکی،شیمیایی یا دارویی ادرار محرومیت های زیر اعمال میگردد: در اولین ارتکاب جرم:4-2 سال تعلیق  در دومین ارتکاب جرم:تعلیق مادام العمر  در صورت استفاده از مواد و روشهای غیر مجاز بجز مواردی که در بالا ذکر شد:  در اولین ارتکاب جرم به مدت3-6 ماه  در دومین بار به مدت 2سال  در سومین ارتکاب به صورت مادام العمر محروم میشود. به هنگام استفاده از مواد محدود شده حکم محرومیت بر حسب مورد صادر خواهد شد.در نهایت فدراسیون ملی هر کشور مسوول شرکت سالم و عاری از دوپینگ ورزشکاران در مسابقات است.به همین جهت در صورت احراز دوپینگ توسط ورزشکار مجازاتها و جریمه هایی نیز برای فدراسیون مربوطه در نظر گرفته می شود. در دوران محرومیت ورزشکار: صلاحیت انتخاب برای مسابقه در هیچکدام از مسابقات بین المللی به رسمیت شناخته شده و یا هر مسابقه ای که تحت نظارت فدراسیون ملی باشد را ندارد. محروم از شرکت در سمینار یا همایش است. صلاحیت انتخاب بازی یا هر موقعیت شغلی نظیر داوری،مربیگری،مسئولیت،ریاست،مشاوره و... را ندارد. هرگونه ترفیع،مدال،عناوین و مقامهایی که در هنگام یا پس از تاریخ دوپینگ کسب کرده است از وی سلب خواهد شد. هر ورزشکار،مربی،داور،رئیس،مشاور یا هر شخصی که در رابطه با مواد ممنوعه یا روشهای ممنوعه مجرم شناخته شود،در همان اولین ارتکاب جرم به طور مادام العمر محروم میگردد. روش انتخاب ورزشکاران برای آزمایش دوپینگ در مسابقات بین المللی بر چه مبنایی جهت آزمایش دوپینگ انتخاب می شوند؟ روش انتخاب ورزشکاران برای انجام آزمایش،مطابق با قوانین جاری کنترل دوپینگ در هر رویداد ورزشی است.در بازیهای المپیک،بطور معمول مقامهای اول تا چهارم  در هر رشته،به علاوه یک یا چند نفر که به صورت اتفاقی انتخاب میگردند،برای تست در نظر گرفته می شوند.دررشته های ورزشی رکوردی نظیر دو ومیدانی،وزنه برداری،شنا،نتیجه منفی آزمون برای ثبت رکورد ورزشکاران الزامی است.بنابراین در هر مکان و در هر زمانی این احتمال وجود دارد که هر ورزشکار برای آزمایش دوپینگ انتخاب شود.هر چند که در آن مسابقه موفقیتی کسب نکرده باشد. دوپینگ با داروهای معمولی آیا دوپینگ تنها از طریق تزریق داروهای پیچیده و یا کمیاب صورت می گیرد؟ خیر،بسیاری از داروها و فراوردههای ساده ای که حتی نیاز به نسخه پزشک ندارد(نظیر داروهای ضدسرفه،ضدسرماخوردگی و...)ممکن است حاوی موادی باشد تست دوپینگ را مثبت نماید.به همین جهت قبل از مصرف هر گونه داروو توسط ورزشکار باید با پزشک مشورت شود. عوارض از عواض جانبی استروئیدهای آنابولیک (نظیر تستوسترون،ناندرولون و ...)که گاهی توسط ورزشکاران مورد سوءاستفاده قرار میگیرد چه میدانید؟ این داروها دارای عوارض جانبی بسیاری هستند که برخی از آنها برگشت پذیر و بعضی دیگر غیرقابل برگشت می باشند از جمله میتوان موارد ذیل را نام برد الف)عوارض قلبی و عروقی:احتباس آب و نمک،افزایش حجم خون،ازدیاد فشار خون،افزایش چربی های خون،بی نظمی ریتم قلب،تغییر ابعاد قلب،انفارکتوس فلبی و سکته مغزی ب)عوارض کبدی:اختلال کبدی،اختلال در عملکرد کبدی،افزایش آنزیم های کبدی،یرقان و سرطان کبد. ج)عوارض جانبی خاص مردان:کاهش تعداد اسپرم ها،تحلیل رفتن بیضه ها،عقیمی،بزرگ شدن پستان ها،احساس دفع فوری و مکرر ادرار،کاهش توانایی جنسی.
    د) عوارض جانبی خاص زنان:اختلال در قاعدگی،هیرسوتیسم(رشد زیاد مو در نواحی غیر طبیعی مثلاً در صورت خانم ها)،تاسی،کلفت شدن صدا،تحلیل پستانها،سرکوب شیردهی،پوست چرب و آکنه. ه)عوارض جانبی در پسران نابالغ:بسته شدن زودرس غضروف های رشد و توقف رشد قدی،رشد غیرطبیعی مو،تیرگی پوست و)عوارض روانی:افسردگی،هیجان بیش از حد،پرخاشگری،بی ثباتی عاطفی،حالت تهاجمی و خشونت،بی خوابی،اضطراب،اختلالات شخصیت و وابستگی روانی به دارو. دلیل استفاده از داروهای ادرار آور در ورزشکاران به سه دلیل:نخست آنکه این داروها ممکن است در کاهش سریع وزن و رسیدن به رده وزنی مورد نظر موثر باشند،این امر به ویژه در رشته های ورزشی مانند کشتی،وزنه برداری،بوکس که در رده های وزنی خاصی انجام میگیرند،صدق میکند. ثانیاً دیورتیکها ممکن است برای رفع احتباس مایع ناشی از مصرف استروئیدهای آنابولیک بکار روند.این امر احتمالاً در ورزشکاران پرورش اندام که می خواهند هر چه بیشتر عضلانی بنظر برسند،سودمند است. ثالثاً ورزشکاران ممکن است از دیورتیکها استفاده کنند تا میزان دفع ادرار را تغییر دهند و باعث تغییر غلظت داروهای غیرمجاز در ادرار شوند.بدین ترتیب ورزشکاری که برای آزمون دارویی انتخاب شده سعی میکند تا حجم ادرارش را بالا برده و داروهای دوپینگ یا متابونیتهای آنها را در ادرار رقیق نماید. البته نشان داده شده است که این تقلب احتمالاً موثر نیست. دوپینگ خونی دوپینگ خونی چیست و در چه ورزش هایی استفاده می شود؟ تزریق خون به یک فرد با سطح طبیعی گلبول قروز در جهت افزایش هموگلوبین را دوپینگ خونی می گویند.هدف از این کار افزایش توانایی حمل اکسیژن در خون و بنابراین افزایش قدرت استقامتی آن شخص میشود.انتقال خون میتواند از یک دهنده  با گروه خونی مشابه و سازگار (انتقال همسان)انجام شود و یا تزریق مجدد خون فرد به خودش بعد از یک دوره ذخیره صورت گیرد(انتقال از خود)بدین ترتیب افزایش ناکهانی توده گلبولهای قرمز با انتقال گلبولها به فرد موجب افزایش توان هوازی حداکثر و آمادگی جسمانی هوازی یم گردد.با توجه به اینکه دوپینگ خونی مقاومت را افزایش می دهد استفاده از آن در ورزشهای استقامتی مثل اسکی،دو ماراتن و دوچرخه سواری گزارش شده است. نمونه گیری برای آزمایش دوپینگ در آزمایشات دوپینگ نمونه گیری از بیمار به چه صورت است؟ در موارد معمول،آزمایش دوپینگ بر روی نمونه ادراری انجام میشود.درصورت مثبت شدن نمونه ادرار،برای تایید نتیجه از تجزیه نمونه خون استفاده میشود.در صورت شک به دوپینگ خونی و یا مصرف موادی که با آزمایش خون بهتر قابل شناسایی هستند نمونه خونی از فرد گرفته خواهد شد. دوپینگ با چای وقهوه و کوکاکولا آیا مصرف چای،قهوه یا کوکاکولا می تواند باعث مثبت شدن تست دوپینگ شود؟ کافئین یک ماده دارویی فعال است که در نوشیدنی های مرسوم نظیر چای،قهوه و کوکاکولا وجود دارد.میان آن بسته به نوع نوشیدنی و نحوه تهییه آن متغیر است.بر اساس یک پژوهش مصرف حدود 1000 میلیگرم کافئین می تواند سطح آنرا در ادرار به حد غیر مجاز برساند.غلظت متوسط کافئین در چای و قهوه به ترتیب 80-50 و 150-80 میلیگرم می باشد.بنابراین می توان دریافت که با مصرف مفرط و بیش از اندازه این نوشیدنیها ممکن است تست دوپینگ مثبت شود هر چند که در حالت طبیعی این میزان مصرف نمیگردد.علاوه برای کافئین یکی از محتویات برخی از داروها نظیر داروهای سرماخوردگی و میگرن است که البته میزان آن در هر دور کمتر از 100 میلیگرم میباشد. کافئین دارای یک اثر تحریک مرکزی مشابه با آمفتامین است که خستگی را تقلیل داده و تمرکز و هوشیاری را افزایش می دهد ولی دورهای بالای آن میتواند باعث لرزش اندامها،اضطراب،بیخوابی و حالت عصبانیت شود.

    روش های تشویق وقانون روانشناختی اعجاب انگیز

    بسمه تعالی

    جزوه آموزشی  شماره 3

                                       روش های تشویق            

    همان طور که درطبیعت پدیده ای را تصادفی نمی بینیم وخداوند خلقت جهان را بر پایه نظم و قانون شکل داده  در فضای تعلیم و تربیت نیز دقیقا این موضوع صادق است . ما می توانیم هر طور که دلمان می خواهد عمل کنیم ولی به همان اندازه هر طور که بخواهیم نمی شود و در واقع نتیجه در اختیار مانیست.زحمات  مربیان                گرچه با هدف شکوفایی  استعداد های    خدادادی در فرزند است اما صرفا تمایل به این هدف کارساز نیست و  لازم است  راه های رسیدن به آن را بشناسیم .اگر قوانین حاکم بر تعلیم و تربیت کشف شود که تا میزان زیادی شده است به همان اندازه اجازه داریم بر اوضاع مسلط شویم و به هدف های خود  دست  یابیم سن وسال  متربی تاثیری در   حضور یا   عدم حضور این قوانین نداردو  این  قوانین  همیشه جاری خواهد بود  ، چه ما آن ها  بشناسیم  یا نشناسیم . شاید تصور کنیم  وقتی با  کودک مواجه می شویم در اداره او دست مان باز تر است و راحت تر هستیم   در حالی که دقیقا بر عکس است .  به دلیل  شفاف   نبودن   ارتباط کودک با بزرگسال  سردرگمی ما بیشتر است  آن ها  نمی توانند  به   خوبی افراد   بزرگسال علایق ، احساسات ،تنفر یا خوشحالی خود را به دیگران منتقل کنند . ما نمی توانیم به سادگی که دیده می شود وارد فضای  روان  شناختی کودک شویم .آن ها   به  شیوه  خاصی  تفکر ،استدلال و عمل می کنند  مگر آن که بتوانیم با آن ها ارتباط برقرار کنیم در این نوشتار به یکی از قوانین روان شناختی پرداخته می شود که البته به طور تصادفی از آن استفاده می کنیم ولی به نظر می رسد به اهمیت آن پی نبرده و مورد توجه خاص نبوده است .

    مربیان و والدین برای تشویق متربی یا فرزند خود از شیوه های متفاوتی استفاده می کنند یکی از روش های موثر لمس بدنی با متربی است .برای این که محبت یا رضایت خود را به آن ها نشان دهیم می توانیم از   چشمان  خود وهمزمان از صورت و کلام استفاده کنیم مثلا با چشمان خود نشان دهیم که از او رضایت داریم این علامت به میزانی در  متربی موثر است . در این حالت نوع نگاه کردن متفاوت و البته حامل پیام مثبت است بعضی مواقع  نیز با  همین ابزار می توانیم ناراحتی و عصبانیت  خود را  به او نشان دهیم ، در این حالت  شیوه نگاه  کردن متفاوت می شود که البته متربی به تجربه بین این دو نوع نگاه تفاوت قایل می شود. نکته ای که  از دید مربی پنهان است. سطح کارایی یا میزان اثر بخشی  هریک از این  سطوح تشویق است،.استفاده از   پیام های کلامی ،تشویقی و تاییدی موثر است  ، اما سطح اثر بخشی آن متفاوت از نگاه تشویقی یا محبت آمیز است . مربی باید بداند کدام یک را در چه موقعیتی استفاده کند یا چگونه آن ها را ترکیب کند  در جایی کلام اولویت دارد،    در جایی دیگر چهره با همه علایم آن و در جایی دیگر شکل متفاوتی از تایید  مثلا تماس بدنی .   وقتی مربی برای تشویق متربی   دست خود  را به علامت نوازش بر سر او می کشد  یا با او دست می دهد یا دست خود را به علامت تایید بر شانه او می گذارد  در این حالت تمام انرژی مثبت  به متربی منتقل می شود. و تلقی و احساس خاصی در او شکل می گیرد که علامتی از تایید پذیرش و همراهی است در این حالت بخشی از  ناراحتی ها یا   سوء برداشت های طرفین از میان خواهد رفت. شاید تجربه کرده باشید از دست کسی ناراحت شده اید او به شما نزدیک می شود دستی بر شانه شما می گذارد و سعی می کند  دل جویی کند در این شرایط ممکن است به سرعت نظرتان تغییر یابد .  شاید در بین انواع تشویق های انسانی و ارتباطی هیچ کدام به اندازه تماس  بدنی موثر نباشد و اثرات آن شگفت آور است . استفاده از تماس  بدنی برای    بسیاری از خانواده ها    در سنین پایین  مورد    استفاده قرار می گیرد  اما به تدریج که     فرزندشان  بزرگ می شود  .   مثلا در سنین   راهنمایی و خصوصا متوسطه تمایل زیادی به آن نشان نمی دهندو به زعم خودشان از ابراز آن خجالت می کشند  در حالی که این نیاز در فرزند  همچنان  به قوت  خودش  باقی است گرچه نوع تماس  بدنی باید متناسب با شرایط سنی باشد پدری که فرزند نوجوانش را می بیند اگر صرفا به سلام او    پاسخ دهد یا  در حالت دیگر به او نزدیک شده و مثل دو نفر دوست به یکدیگر  دست  بدهند در ایجاد  صمیمیت و همدلی تاثیر بیشتری خواهد داشت .  معلم یا خانواده  در هنگام برخورد با دانش آموز می تواند به تکان دادن سر بسنده کند ،می تواند یک قدم جلوتر رفته ارتباط کلامی برقرار کند و مثلاجویای احوالش باشد ،می تواند  ضمن دست دادن و ارتباط نزدیک تر با او  خوش و بش کند آیا می توانیم بگوییم بین این روش ها تفاوتی وجود ندارد ؟ مسلما خیر در این شرایط هر  اندازه  سرمایه گذاری کنید   همان اندازه برداشت خواهید کرد .             والسلام

    واحد مشاوره مجتمع آموزشی امام خمینی (ره)  سوریه دمشق بهمن ماه 89