نظم وترتیب در کودکان (قسمت دوم )

بسمه تعالی

جزوه آموزشی شماره 6

مقدمه                                پدران و مادران محترم

در جزوه شماره پنج به مقوله نظم  پرداخته و اشاره شد که نظم در خلقت  خداوندی به عنوان اصل اساسی  حیات و ماندگاری  جهان آفرینش است و همه باید نظم را از طبیعت و و خالق آن بیاموزیم  . نظم در انسان ها اصیل  ، ریشه دار وطبیعی و بی نظمی امری غیر عادی و نا همگون با خلقت و طبیعت  تلقی می شود که ماندگاری وتداوم  ندارد .    خداوند جهان خود را منظم وزیبا آفریده است  نظم وزیبایی از یک خانواده محسوب می شوند  "ان الله  جمیل و یحب الجمال "

در این شماره می خواهیم اشاره کنیم چگونه می توان این صفت حسنه را به شکل عادت به فرزندان  منتقل کرد  البته اگر شما برای آن ضرورتی احساس می کنید . این که می گوییم ضرورت به این دلیل که  تا در وهله اول خودمان فرد منظمی نباشیم  نباید از کسی  انتظار داشت  و نظم  مقوله ای است چند وجهی که یک وجه آن  به    یادگیری   مشاهده ای    و پنهان بر می گردد.کودکان بخش عمده ای از یادگیری خود را نه از طریق نوشتار یا سخنرانی یا مثلا شرکت در یک کارگاه  آموزشی  بلکه از طریق مشاهده شرایط و  ،محیطی که در آن زندگی می کنند می آموزند  بدون این که حتی خودشان تمایلی به طور مستقیم  به یادگیری آن داشته باشند     به عبارت دیگر اگر صرفا بحث تمایل بود و افراد حق انتخاب کردن داشتند بعید به نظر می رسد که بی نظمی را انتخاب کنند  کودک در ابتدا علاقه یا تمایلی به نظم ندارد اگر کودک دو یا سه ساله ای را در محیط خانه رها کنید به   اندک مدتی تمام وسایل را بی هدف به هم خواهد ریخت و نظم  را به بی نظمی تبدیل می کند شما نمی توانید به این کودک ایراد بگیرید جون ظرفیت نظم را پیدا نکرده است   بی نظمی ظرفیت نمی خواهد و همه در ابتدا واجد آن هستند   در حالی که منظم بودن  نیازمند پیدا کردن ظرفیت است   مثل خواندن یا نوشتن که گرچه افراد بالقوه توانایی خواندن و نوشتن دارند اما باید به تدریج و پس از رسیدن به سن خاص و رشد جسمی و ذهنی برای رسیدن به این مهارت آمادگی پیدا کنند    هماهنگی و نظم فرایندی است تدریجی که از نقطه صفر آغاز می شود و می تواند به نقطه بی نهایت  برسد  و برای آن انتهایی متصور نیست .در مقام مقایسه   اگر آب فراوانی را پای درختی سرازیر کنید چون ریشه درخت قدرت جذب محدودی دارد فقط  بخش کوچکی از آب جذب گیاه خواهد شد    توصیه خانواده به نظم  و آموزش آن  مناسب و لازم بلکه واجب است    اما تفاوت در زمان و مقدار نظم پذیری فرزند با توجه به سن و سال او خواهد بود .به عبارت دیگر چقدر انتظار با واقعیت ها همخوانی دارد  گاهی مواقع معیار قضاوت  ،خودمان می شویم یعنی اگر مثل من بود منظم است و اگر نبود باید بشودو اورا فرد بی نظم می دانیم   کسی که سال ها رانندگی بلد است آیا باهمان کیفیت رانندگی می کند که فرد تازه وارد ؟  نظم پذیری دستوری یا از سر ترس   قدرت ماندگاری نخواهد داشت   باید این عادت حسنه قطره ،قطره در ذهن فرزند ما بنشیند این امر یعنی طی سالیان دراز که به چندین و جند سال زمان نیازمند است        گر چه پایه ریزی آن به سال های کودکی بر می گردد . وقتی با فردی مواجه می شویم که در رفتار یا سایر شاخصه هایش بی نظمی  مشهود است  الزاما به این معنا نیست که پدر و مادر بی نظمی داشته است  و اتفاقا  برعکس با پدر یا مادری مواجه می شویم که  حساسیت فراوانی به خرج داده بودندو   این عادت   پاسخی مقابله ای و ناخواسته به اصرار و فشارهای بیش از حدی است که به فرد وارد شده   به نظر می رسد که هیچ پدر و مادری مشوق بی نظمی فرزندانشان نبوده اند تنها تفاوت در شیوه انتقال این مهارت است که عده ای  موفق تر به نظر می رسند . نگرانی و مداخله های شتاب زده و عجولانه از جایی آغاز می شود که با مواجه شدن با شرایط به هم ریختگی فرزند ،به طور ناخود آگاه ذهن ما با این فکر مواجه می شود که اگر الان رهایش کنم هیچ گاه منظم نخواهد شد گرچه این تصور تا حدودی درست است ولی شاید نه به این دقتی که ما پیش بینی می کنیم و البته بر اساس همین  تصور نه چندان دقیق دست به کار می شویم و تذکرهای مکرر در مکرر آغاز می شود تا اندازه ای که او هم به مقابله پاسخ نامطلوب و دلسرد کننده ای خواهد داد

برای به بار نشستن این عادت  بهتر است به موارد زیر توجه بیشتری داشته باشیم :

محیط زندگی باید سرشار از نظم و هماهنگی و زیبایی باشد ومحیط زیبا و منظم  به طور ناخودآگاه  ذهن ناهوشیار فرزند را نوازش می دهد  وحس زیبایی شناختی او را تحریک می کند به نحوی که رابطه مثبتی بین موقعیت های منظم  واحساس خوشایند برقرار می شود در نظم بخشی حتی الامکان از نوسان پرهیز کنیم اگر رفتارهای منظمی داریم  در هر حال به این رویه به طور پیوسته ادامه دهیم   ثبات در نظم در افراد باور و ایمان به ارمغان خواهد آورد و اگر نظم و منظم بودن جزء شخصیت ما شد می توان  ادامه  این فرایند  را در فرزندان خود  مطمئن باشیم  .

از فشار آوردن غیر منطقی  و عجولانه  برای  آن که فرزند منظمی داشته باشیم  خودداری کنیم  به عبارت دیگر میزان انتظار خود را با متربی  تنظیم کنیم  تحمل کودکان برای پذیرفتن این مسئولیت محدود است  به جای آن که فرزندمان را وادا ر  به  منظم بودن کنیم می توانیم  این رفتار را از طریق پاداش هایی که به آن ها می دهیم  نسبت به انجام آن  ترغیب کنیم  مشارکت در نظم دهی به امور راه قابل وصول تری برای  ایجاد خصلت پسندیده منظم بودن است  وقتی با آن ها در انجام تکالیف مربوط به خودشان یا امور عمومی در محیط خانه مشارکت می کنیم میزان حس همکاری یا همراهی  شان بیشتر خواهد شد

به نحوی این مسئولیت را ارایه کنیم که برای شان لذت بخش شود  فعالیت های نسبتا سبک  و همراه با تنوع و تفریح  و البته خوشایند 

هرگز به فرزندمان بابت منظم بودن رشوه ندهیم ،اگر این روش ادامه پیدا کند شما  به طور ناخواسته او را به تاجری بزرگ تبدیل کرده اید یعنی بابت هر فعالیت انتظا ر وجه نقد دارد و اساسا  هدف تربیتی ما مخدوش و دور از دسترس خواهد شد

نکته آخر این که در مواجه با بی نظمی آرامش خود را حفظ کنیم و با تامل راه هایی را پیدا کنیم  که که بدون سرزنش و تحقیر یا همکاری و مشارکت و البته قاطعیت در مسیر نظم قرار گیرد                     والسلام     

واحد مشاوره مجتمع آموزشی امام خمینی (ره) سوریه دمشق اسفند 89                                              

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد