پیام آموزشی معاونت مجتمع خانم قربانیان

پیام آموزشی4

چگونه معلمی حرفه ای باشیم

 

 


معلم ح

رفه ای،معلم کمال گرا،دانش آموز،کلاس ، مدرسه،یادگیری،ایجاد انگیزه،کلاس جذاب،تجربه معلمی،دانش آموز منفعل،نحوه برخورد با دانش            

قربانیان – معاونت آموزشی مجتمع خضرت زینب (س)


اشاره :
همه می دانیم ، هرگاه افرادی بخواهند در کار خود همچون عنصری حرفه ای مطرح شوند ، باید شرایط و ملزومات آن را هم داشته باشند . اصولاً حرفه ای شدن در هر کاری قواعد خاص خود را دارد .حرفه ی معلمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . اغلب به غلط تصور می کنیم که معلمان با تجربه و برخوردار از دانش و اطلاعات سطح بالا معلمان حرفه ای نیز هستند. هر چند موارد ذکر شده برای هر معلم حرفه ای شرط لازم است ، اما کافی نیست . چه بسا معلمانی را سراغ داریم که دررشته ای که تدریس می کنند سوابقی بس طولانی دارند ، اما نتوانسته اند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند ؛ به عبارتی در جلب توجه علاقه ی دانش آموزان چه به لحاظ روش تدریس و چه به لحاظ مدیریت کلاس موفق نبوده اند و همچنین با معلمانی مواجه بوده ایم که از لحاظ روش تدریس و مدیریت در وضعیت مطلوبی قرار داشته اند ، اما به هیچ وجه نتوانستند کلاس جذابی را برای فرا گیرندگان فراهم آورند . سوالی که در اینجا مطرح می شود ، این است که چه عواملی سبب شده تا اینگونه افراد نتوانند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند . و اصولا به غیر از دانش و سابقه تدریس ، آیا متغییر های دیگری نیز در حرفه ای شدن یک معلم دخالت دارد ؟ این مقاله بر آن است تا روش هایی را به معلمان معرفی کنند تا در امر تدریس به منزله ی فردی حرفه ای عمل کنند .

پیام آموزشی4

چگونه معلمی حرفه ای باشیم

 

 


معلم ح

رفه ای،معلم کمال گرا،دانش آموز،کلاس ، مدرسه،یادگیری،ایجاد انگیزه،کلاس جذاب،تجربه معلمی،دانش آموز منفعل،نحوه برخورد با دانش            

قربانیان – معاونت آموزشی مجتمع خضرت زینب (س)


اشاره :
همه می دانیم ، هرگاه افرادی بخواهند در کار خود همچون عنصری حرفه ای مطرح شوند ، باید شرایط و ملزومات آن را هم داشته باشند . اصولاً حرفه ای شدن در هر کاری قواعد خاص خود را دارد .حرفه ی معلمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . اغلب به غلط تصور می کنیم که معلمان با تجربه و برخوردار از دانش و اطلاعات سطح بالا معلمان حرفه ای نیز هستند. هر چند موارد ذکر شده برای هر معلم حرفه ای شرط لازم است ، اما کافی نیست . چه بسا معلمانی را سراغ داریم که دررشته ای که تدریس می کنند سوابقی بس طولانی دارند ، اما نتوانسته اند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند ؛ به عبارتی در جلب توجه علاقه ی دانش آموزان چه به لحاظ روش تدریس و چه به لحاظ مدیریت کلاس موفق نبوده اند و همچنین با معلمانی مواجه بوده ایم که از لحاظ روش تدریس و مدیریت در وضعیت مطلوبی قرار داشته اند ، اما به هیچ وجه نتوانستند کلاس جذابی را برای فرا گیرندگان فراهم آورند . سوالی که در اینجا مطرح می شود ، این است که چه عواملی سبب شده تا اینگونه افراد نتوانند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند . و اصولا به غیر از دانش و سابقه تدریس ، آیا متغییر های دیگری نیز در حرفه ای شدن یک معلم دخالت دارد ؟ این مقاله بر آن است تا روش هایی را به معلمان معرفی کنند تا در امر تدریس به منزله ی فردی حرفه ای عمل کنند .
معلم حرفه ای کیست ؟
معلم حرفه ای ، کسی است که دانش و تجربه ی کافی دارد و روش تدریس نیز می داند ؛ یعنی اینکه می داند چه روش ها و فنونی را در کجا و چگونه به کار گیرد تاکلاس کارآمد و اثر بخشی داشته باشد . معلمانی که هر سه ویژگی دانش ، تجربه و روش را توأمان دارا باشند ، معلم حرفه ای قلمداد می شوند وگرنه هر یک از ویژگی های مذکور به تنهایی نمی تواند فردی را به معلمی حرفه ای تبدیل کند انتظار می رود افرادی که علاقه مند هستند به منزله ی معلمی حرفه ای عمل کنند ، روش های ارائه شده را به دقت مطالعه و آن ها را در کلاس های خود اجرا کنند . به خوانندگان توصیه می شود در مطالعه ی روش ها ، تقدم و تأخر مطالب را رعایت کنند تا بتواند قدم به قدم به مرز حرفه ای شدن نزدیک شوند.
معلم حرفه 


چگونه کلاس جذابی برای دانش آموزان خود فراهم کنیم ؟
فرض کنید وارد کلاس شده اید . اولین قدم تدریس شما پس از ورود به کلاس چیست ؟ به عبارت دیگر ، چه کارهایی را باید انجام دهید ؟ و از انجام چه کارهایی باید بپرهیزید ؟ اگر کلاس شلوغ بود چه باید کرد ؟ و ...
فرآیندی را که را که در پی می آید ، مرحله به مرحله طی کنید ، و مطمئن باشید که کلاس جذابی خواهید داشت .
• مکث کنید ، منتظر بمانید تا همه ی کلاس آماده شود . تک تک دانش آموزان را از نظر بگذرانید ، قبل از آن که همه ی کلاس آماده شود ، تدریس خود را شروع نکنید .
• اگر کلاس شلوغ است ، به دانش آموزان شلوغ ، خیره شوید ، تغییر فعالیت دهید ( مثل جابه جایی صندلی کلاس ، نگاه به دفتر نمره و نگاه به دانش آموزان و ... )
• هرگز تدریس خود را با ارعاب و تهدید آغاز نکنید . صحبت های خود را دوستانه و به آرامی آغاز کنید .
• از مطالب درس قبلی سوال کنید ، بدون یادآوری درس قبلی درس جدید را آغاز نکنید .
• برای تدریس درس جدید ، دانش آموزان را آماده کنید ، و برای آماده سازی ، سوألات غیر مستقیم اما در ارتباط با درس جدید از دانش آموزان نکنید .
• تدریس خود را با مثال های ساده ، به روز و کاربردی آغاز کنید . از بیان مثال های تکراری و اصطلاحات فنی تا حدامکان بپرهیزید .
• مقدمات تدریس را آن قدر طولانی نکنید که دانش آموزان برای یادگیری موضوع اصلی درس ، خسته شوند .
• در این مرحله ، بر موضوع درس تمرکز کنید ، و تدریس خود را پی بگیرید .

چرا باید برای دانش آموزان ایجاد انگیزه کرد ؟
انگیزه را ، محرک هر فرد برای رسیدن به اهداف خود تعریف کرده اند .اگر معلمی نتواند از این عامل برای بهتر شدن تدریس استفاده کند . یک ابزار بسیار قوی را از دست داده است . از این رو ، توصیه می شود قبل از هر تدریس ، انگیزه ی دانش آموزان را برای یادگیری درس جدید افزایش دهید. « بیان اینکه چرا باید در دانش آموز ایجاد انگیزه کرد ؛ » می توان به این موارد اشاره کرد :
• برانگیختن علاقه دانش آموزان
• درگیر کردن دانش آموزان با موضوع تدریس
• معطوف کردن توجه دانش آموز، به آنچه که باید یاد بگیرد .
فنون ایجاد انگیزه در یادگیرندگان
بیان اهداف درس :

اهداف درس را برای فراگیرندگان به روشنی بیان کنید ، یعنی مشخص کنید که دانش آموزان پس از پایان درس به چه دانش و یا توانمندیهایی دست پیدا می کند .

معنا دار کردن یادگیری :
کاربردهای درس را در موقعیت های متفاوت زندگی ، برای دانش آموزان بازگو کنید ؛ یعنی طوری عمل کنید که دانش آموزان احساس کنند با یادگیری این درس می توانند مشکلی از مشکلات زندگی خود را حل کنند . در واقع، یادگیری ر ا برای دانش آموزان معنادار کنید .

مشارکت کردن دانش آموزان در بحث :
از روش هایی استفاده کنید تا کلاس درگیر بحث شود ، طوری عمل کنید که دانش آموزان خود را در یادگیری سهیم بدانند . برای مثال ، در حین تدریس از سوالاتی استفاده کنید تا دانش آموزان نیز مجبور به مشارکت شوند و پس از هر پاسخ منطقی از تشویق های کلامی و یا غیر کلامی استفاده کنید و ....

انجام تدریس از ساده به مشکل :
بکوشید ابتدا مباحث ساده را برای دانش آموزان ارائه کنید سپس به مباحث پیچیده برسید .

استفاده از مثال های ساده ، آشنا و دلنشین :
در سرتا سر تدریس ، برای تبیین و تفهیم هر چه بیشتر درس ، از مثال های ساده ، آشنا و دلچسب که موجب افزایش انگیزه یادگیری دانش آموزان می شود ، استفاده کنید .

تذکر نمره و آزمون :
برای درگیر کردن بیشتر دانش آموزان ، می توانید با تذکر نمره و آزمون آنان را برای یادگیری هر چه بیشتر درس ترغیب کنید . اما این ترغیب نباید جنبه ی تهدید به خود گیرد . برای مثال از این عبارت استفاده کنید : به احتمال زیاد از این درس ، یکی دو نمره در امتحان است . پس دقت کنید تا آن را خوب یاد بگیرید .

یادآوری :
از مورد آخر ( تذکر نمره و آزمون ) ، وقتی استفاده می کنیم که روش های قبلی جواب نداده باشد . دانشمندی می گوید : اکثر مردم غالباً به مسائل کم اهمیت ، بیش از مسائل مهم و مهمتر می پردازد ، و مسائل جنبی را چنان می پندارند که گویی امری حیاتی است ولی از بحث جدی درباره ی آن ها خودداری می کنند .در فرهنگ ما « آموزش – پرورش » عموماً و « تربیت معلم » و حتی خود « معلم » ، به رغم گردهمایی های رنگارنگ ، هنوز آن چنان که شاید و باید مورد بررسی ها جدی علمی قرار نمی گیرند . متأسفانه درباره ی بیشتر آن گردهمایی ها هم عبارت معروف « نشستند و گفتند و برخاستند ! » صادق است . در بحث از معلم و معلمین ، عمدتاً به جنبه های عشقی وذوقی آن توجه داریم و آن را صرفاً استعدادی خدادادی تلقی می کنیم و برای معلم شعر می سرایم و او را « فرشته ای » می پنداریم که ماشین پند و اندرز های سودمند است ؛ انسانی است معنوی و جز درباره معنا و نیکی ها نمی اندیشد و مسائل مادی – کم و زیادی حقوق – برایش مطرح نیست ! غافل از این که :
1. معلمی ، مهارتی کارملاً آموختنی است . چون پیچیدگیهای متعدد و متنوعی دارد ، به ویژه در روزگار اخیر که روز به روز پیچیده تر شده و می شود .
2. معلمی هم مانند سایر حرفه ها ، بی تردید ، مستلزم استعداد و عشق و ذوق است . استعداد ، خلاقیت ، استعداد کنجکاوی ، استعداد اندیشیدن انتقادی ، استعداد کلامی و استعداد یادگیری موثر و عشق و ذوق نیز در همه ی مشاغل از عوامل بسیار موثر در موفقیت به شمار می روند . اما به قول معروف در حرفه ی معلمی ، شاید هم در همه ی حرفه ها ، وجود این استعدادها شرط « لازم » است ، نه « کافی » . حتی یک نابغه مسلم ، لزوماً معلم موفقی نخواهد بود ؛ و با دارنده ی مدرک تحصیلی عالی در رشته های ، به اصطلاح ، « علوم تربیتی » لزوماً معلم موفقی نمی شود . از این رو ، شخصی را صرفا ً به سبب داشتن مدرک تحصیلی عالی نباید به حرفه ی معلمی گماشت . بلکه ضرورت دارد که حداقل دو سال ، به کارآموزی جدی در مهارت معلمی بپردازد و در ارزشیابی های عملی موفق شود .
3. معلمی با هیچ یک از مشاغل قابل مقایسه نیست : زیرا هیچ کار دیگری پیچیدگی های مسئولیت آموزش و پرورش را ندارد . به این معنا که مخاطب معلم ، انسان است ؛ مخلوقی که هنوز هم ناشناخته است و هنوز هم پیچیده ترین مخلوقات خداوندی تلقی می شود . روانشناسان در تلاش برای شناخت انسان هنوز اندرخم یک کوچه اند . البته ، امیدوارند روزی به این شناخت ، موفق شوند که امید شرط اساسی هر گونه پژوهش و شناخت است . و حتی آموزش و یادگیری بدون امید و انتظار پیامدهای مطلوب ( فیدبک یا بازخود) غیر ممکن است .
4. معلمی ، فلسفه و علم و هنر با هم است : چرایی ؟ چگونگی ؟ و چگونه خلاقیتی؟ از این رو ، معلم موفق یا موثر را « فیلسوف » و « عالم » و « هنرمند » - هر سه با هم – می نامند .
5. معلمی ، تدبیر است و تلاش : تلاش هدفمند ، نظام دار « سیتماتیک » ، و برانگیخته .
6. مهم تر از آن ها معلمی ، مدیریت حساس افراد بشر است : مدیریت همزمان مغزها ( معلومات ، افکار، عقاید ) ، دستها ( مهارتها ) و دل ها ( احساسات و عواطف ، گرایش ها ، ارزش ها ) به عبارت دیگر ، مدیریت معلمی ، مدیریت یادگیری ، مدیریت آموزش ، مدیریت موفقیت و هرچند غیر مستقیم ، مدیریت خانواده و در سطح‌کلان مدیریت جامعه و جهان است .
با توجه به نکات مذکور ، می توان سنگینی و حساسیت مسئولیت معلمان را به راحتی دریافت به همین سبب ، گفته اند بی توجهی یا کم توجهی به معلمی ومعلمان ، بدون تردید ، بی توجهی و کم توجهی به انسانیت و انسان است و ارزش نهادن به معلم ، در واقع ، ارزش قائل شدن برای بشریت است .

امروزه معلم فردای دانش آموزان ، و فردای دانش آموزان فردای جهان و جهانیان است . از این رو:
• نباید شخص معلم و کار او را دست کم تلقی کرد ؛
• باید سلامت زندگی او را در سلامت زندگی همگان در حال و آینده تلقی کرد ؛
• اگر او سالم و شاد باشد ، یعنی از آرامش و آسایش فردی واجتماعی برخودار باشد ، طبعاً اثرگذاری های سودمندی خواهد داشت ؛
• از معلمان‌باید انتظار داشت که متفاوت‌و انتقادی بیندیشند ؛
• معمولاً معلمان امر و نهی را بر نمی تابند . بنابراین ، راهنمایی ایشان ، که یقیناً ضروری است ، باید با محبت و احترام انجام گیرد ؛
• معلمان مانند همه ی مردم به رفاه در خور شأن خود نیاز دارند ؛
• ضعف علمی و حرفه ای معلم ، بدون تردید به ضعف کودکان و نوجوانان ، ضعف علمی ، ضعف عاطفی و ... و درنتیجه به ضعف جامعه منجر می شود؛
• شاید اغراق نباشدکه بگوییم : تقویت علمی و حرفه ای مداوم معلمان در همه ی سطوح تحصیلی ، به قول معروف ، از نان شب هم ضروری تر است . زمان یا موقعیت متغییر طبعاً مردم را ، اعم از خردسال و بزرگ سال ، تغییر می دهد . بنابراین معلم ، حتی دارنده ی بالاترین مدرک تحصیلی از معتبرترین‌دانشگاه‌جهان به‌تجهیز و تقویت علمی وحرفه ای مداوم نیاز دارد ؛ که غفلت از این ضرورت و اکتفای معلمان به اطلاعات موجودشان ، فاجعه ی انسانی بسیار ناگوار تلقی می شود .

7. همه ی معلمان به شناخت هایی از این قبیل نیازمند ند :
• شناخت خویشتن
• شناخت فلسفی وعلمی و هنری
• شناخت دانش آموزان و دانش جویان؛
• چه نیازهایی دارند ؟
• جامعه و جهان چه انتظارهایی از ایشان دارند ؟
• در چه شرایطی زندگی می کنند ؟
• چگونه یاد می گیرند ؟
• چه چیزهایی و چه مقدار باید یاد بگیرند ؟
• چه برداشت هایی از موفقیت ها و جامعه و جهان دارند ؟
• چه فرهنگی بر زندگی ایشان حاکم است ؟
• به چه نوع کمک های جنبی نیاز دارند ؟
• اوقات فراغت خود را در کجا و چگونه می گذرانید ؟
• از مدرسه ومدیر و معلمان خود چه انتظارهای مخصوصی دارند ؟
• شناخت فرهنگ جامعه و جهان معاصر .
• شناخت گذشته ، حال ، آینده ی احتمالی جامعه و جهان .
• شناخت مواد و موضوعات درسی گذشته و آینده ی آن ها .
• شناخت چگونگی آموزش دروس گوناگون در جهان امروز .
• شناخت چگونگی آموزش
.
• یادگیری یادگرفتن ( یادگیری مداوم ).
• یادگیری به کاربستن ( یادگیری انتقال ).
• یادگیری زیستن ( یادگیری سالم زیستن ).
• یادگیری هم زیستی ( یادگیری تحمل افکار ).
• یادگیری منبع معتبر یافتن یا فرهنگ های مخالف .
• یادگیری استنباط و استنتاج و استدلال مؤثر .
• یادگیری سخن مؤثر گفتن .
• یادگیری بازاندیشیدن و فراتر اندیشیدن و انتقادی اندیشیدن.
• شناخت چگونگی جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردند .
• شناخت انواع و چگونگی اجرای مؤثر فعالیت های آزاد یا فوق برنامه و چگونگی مؤثر سازی آن ها در تغییر رفتار مطلوب در شرکت کنندگان .
www.zibaweb.com
• شناخت چگونگی آموزش خانواده ها در جهان امروز .
• شناخت چگونگی کاربرد مؤثر فناوری در آموزش و پرورش جامعه ی خویش .
• شناخت چگونگی شرکت در خدمات اجتماعی و چگونگی آموزش آن ها به کودکان و نوجوانان .
• شناخت فنون و روش های گوناگون تغییر رفتار در دنیای امروز .
• شناخت چگونگی مدیریت زمان .
• شناخت چگونگی مدیریت استعدادها و توانایی ها.
• شناخت چگونگی تشکیل و مدیریت خانواده .
• شناخت چگونگی ارزشیابی شناخت های خود و دانش آموزان و دانش جویان .
• شناخت شرایط و ویژگی های مدرسه و پیش دبستانی ، دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان سالم و مؤثر در جامعه و جهان معاصر.
• شناخت چگونگی در جریان یافته های جدید علوم و معارف بودن .
• شناخت چگونگی آموزش انتقادی برنامه ها و کتاب های درسی و سایر وسایل آموزشی .
• شناخت چگونگی تشکیل و تجهیز کتاب خانه های مدرسه و کلاس .
• شناخت انتظارهای جامعه و جهان از مدارس و معلمان و چگونگی پاسخ دادن به آن ها .
پس :
ای کاش خود را " آن چنان که هستیم و باید باشیم یا می توانیم باشیم ، می شناختیم !
ای کاش آموزش – پرورش جامعه و جهان امروز و آینده احتمالی را می شناخیم !
ای کاش شرایط زندگی سالم و فراهم ساختن آن ها در دنیای امروز را می شناختیم !
ای کاش محدوده ی وظایف معلمان را می شناختیم !
ای کاش نقش معلمان در جامعه و جهان امروز را می شناختیم و ارزش آن را درمی یافتیم !
ای کاش به ضرورت رفاه و آسایش معلمان ، معتقد می شدیم !
ای کاش می توانسیتیم بیشتر بیندیشیم و کم تر حرف بزنیم !
ای کاش می توانستیم به راحتی بگوییم « نه » !
ای کاش می توانستیم در تدابیر و تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های آموزشی به جامعه و جهان با هم و هم زمان بیندیشیم !
ای کاش می توانستیم کودکان و نوجوانان را اشخاصی « مسئولیت پذیر » بار آوریم !
ای کاش می توانستیم بپذیریم ، که آموزش و پرورش عمل است نه سخنرانی های هیجان انگیز!
ای کاش می دانستیم که مدرسه جایگاه زندگی است نه آمادگی برای زندگی !
ای کاش می دانسیتم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که مدرسه ی پیشرفته از لحاظ علمی و آموزشی ، منبع معتبر یادگیری برای همگان ، حداقل برای اولیای دانش آموزان و ساکنان منطقه ی پیرامون مدرسه است ؛ و دَرَش همیشه به روی ایشان باز است ! مدرسه به مردم تعلق دارد نه صرفاً به دانش آموزان .
ای کاش می دانستیم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که آموزش خانواده ها نیز از جمله وظایف اساسی مدرسه است .

و این آموزشی ، شامل :
• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی فرزندان خود با علم به اینکه خود ایشان نخستین منبع معتبر کودکان هستند .
• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی به وجود آوردن جو عاطفی سالم و خوشایند در خانه .
• کمک به والدین در آشنایی با برنامه های آموزشی مدرسه و چگونگی همکاری با مدرس زیر نظر مدیریت آن .
• کمک به والدین در چگونگی و محدوده ی کمک به فرزندان خود در انجام دادن تکلیف های درسی .
• کمک به والدین درشناخت شرایط و مقتضیات جامعه و جهان امروز در تشکیل و اداره ی خانه و خانواده .
• کمک و راهنمایی والدین در چگونگی ایجاد و نگهداری محیط زیست سالم .
• کمک به والدین در چگونگی هدایت فرزندانشان در حفظ محیط زیست

http://tarikh84.blogfa.com/


****************************************

 

کمال معلم و معلم کمال



یزدفردا -انتخاب مطلب : فاطمه جعفری‌یزدی:

کمال معلم در آن است که:
• متواضع و فروتن باشد و از کبر و عُجب پرهیز نماید و از انجام اموری که در عهده و توانایی او نیست خودداری کند. و از فراگرفتن چیزی که نمی‌داند استنکاف ننماید و تصنع و صحنه سازی نسبت به چیزی که می‌داند بکار نبرد.
• روش او در تربیت، عمل به علم باشد! یعنی به چیزی که دیگران را به آن امر می کند عامل باشد و همه حالات و سکنات او حاکی از کمال و وقار باشد.
• برای پیشگیری از سوء رفتار شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف آنان با اشاره و کنایه عمل نماید و در صورت لزوم، آشکارگویی و تصریح او برای شاگردان همراه با لطف و محبت و صبر و مودت باشد و شاگردان را جهت تخلف و سوء رفتار سرزنش و توبیخ ننماید زیرا آشکارگویی و بیان صریح، هیبت و ابهت مربیان را از هم می گسلد و موجب جرأت و جسارت شاگردان در انجام عمل سوء اخلاقی می گردد.
• در جهت تقویت اعتماد به نفس دانش آموزان کوشا باشد زیرا اگر دانش‌آموز دچار عدم اعتماد به نفس گردد دائماً خود را از امور محوله ناتوان می یابد و این خطری است که اگر پیشگیری نشود دانش آموز دچار مشکلات رفتاری می گردد.
• جهت پیشبرد اهداف تربیتی و آموزشی در محیط های آموزشی از محرک هایی چون تحسین، تقدیر، تشویق و تحریض، ترغیب، پاداش و نظایر آنها استفاده نماید.
• خوبی ها را افشا کند و بدی ها و عیب ها را بپوشاند و زشتی را آشکار نکند زیرا این خود باعث می شود که بدیها و زشتیهای فاعل عمل، کم شود.
• تصور صحیحی از خود داشته باشد و خویش را چنان که هست بپذیرد و درغیر این صورت نمی توان شایستگی‌ها و لیاقت های خود را تشخیص دهد و همواره مضطرب و منتظر و در حال احتیاط باقی می ماند و بجای ابتکار و خلاقیت پیوسته درصدد کشف روش هایی است که عدم صلاحیت او را بپوشاند.
• در کلاس به جهت رشد و شخصیت اجتماعی دانش‌آموزان به اصول ارتباط کلام توجه کافی بنماید.
• نسبت به آنچه که می خواهد تعلیم دهد آگاه باشد و عنایت داشته باشد که نیمی از شرایط حُسن اداره کلاس به این امر اختصاص دارد.
• دارای ثبات عاطفی باشد که بهترین عامل جلب اعتماد دانش آموزان نسبت به معلم می باشد.
• در صورت بروز رفتار نامناسب از سوی دانش‌آموز رفتارهای گذشته او را بر علیه آنان بکار نگیرد و به عبارتی گذشته نا مطلوب او را همچون بر چسبی بر پیشانی فراگیر نزند.
• در هنگام رسیدگی به رفتارهای نابجا و یا در هنگام تغییر رفتار دانش آموزان به زمینه اساسی و احتیاجات او توجه نماید.
• خود را کامل نداند و دائماً در صدد ایراد گرفتن از دیگران نباشد که روش فوق زمینه را جهت بروز رفتارهای نامناسب فراهم می سازد.
• دانش آموز را به عنوان یک انسان قبول داشته باشد و او را درک کند. از ارزشیابی شخصیتی او خصوصاً جنبه‌های منفی شخصیت در حضور جمع اجتناب ورزد.
• به عنوان یک الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تصمیم گیری او متأثر از حالات هیجانی او نباشد. عنایت داشته باشد که دانش آموزان با اظهار نظر معلم و مربی در مورد خودشان خیلی اهمیت می دهند، لذا چنانچه آنان احساس کنند که ارزشیابی معلم بدون غرض بوده و با رعایت کامل انصاف صورت گرفته است، برای آن ارزش قائل می شوند. و در نواقص و نقاط ضعف خود تلاش می کنند. ولی اگر ارزشیابی منصفانه نباشد، موجب کینه و عناد و در نتیجه دوری گزیدن آنان از مربی و یا معلم می شود که پی آمد های نامطلوب دیگری را نیز در بر خواهد داشت.
www.zibaweb.com
• بطور مستمر از کار خود ارزیابی به عمل آورد یعنی با توجه به هدف های آموزش و رفتاری که در شروع درس در نظر دارد. بیندیشد که تا چه حد به هدف های خود نائل گردیده است و تا چه حد توانسته است در دانش‌آموزان نفوذ کند و مورد تأیید واقع شود.
• خوش صحبت بوده و دارای قدرت بیان باشد. زیرا قدرت بیان و نفوذ کلام معلم در ایجاد رابطه با دانش آموزان و تفهیم مطالب درسی به آنان بسیار مؤثر است.
• از لحاظ وضع ظاهری مرتب و آراسته باشد. به عبارت دیگر پوشش و آرایش او در عین سادگی متناسب با محل و فضا ی آموزشی باشد و همواره پاکیزگی و نظافت را رعایت نماید.
• در عین معلم بودن، مربی نیز باشد یعنی علاوه برتعلیم دانش آموزان، به تزکیه و تهذیب اخلاق آنان اهتمام ورزد و بررسی نماید که این درس آموزی ها، تکالیف دادن ها، تشویق ها و یا تنبیه ها چه اثری در کار شاگرد می گذارد.
• از برنامه های تکراری و غیر ضروری پرهیز نماید و دارای ابتکار و خلاقیت باشد.
• همچون یک باغبان تمام وجود و اندیشه اش رادر خصوص شکوفایی دانش آموزان که گردانندگان جامعه فردا می باشند بکار گیرد.
• شاگردان خود را بهترین دوستان و حتی فرزندان خود محسوب نماید و راه و رسم کار و روش تصمیم گیری در یک امر را با آنان در میان بگذارد.
• با خلوص نیت وقصد خدمت کار کند و توقع تقدیر، جز از خدای سبحان نداشته باشد.
• به تحولات جوامع آگاه باشد.
• عملش، قولش را تکذیب نکند.
• حتی الامکان از وضع خانوادگی، طرز فکر، رفتار و استعداد دانش آموز آگاه باشد.
• نجیب، آزاده، پاکدل، شکیبا، وظیفه شناس، شجاع، متین، مقاوم، مودب، شریف، معتدل و بلندنظر باشد و برکنار از تلون مزاج، حسد، کینه، دون همتی، بخل، تنبلی، تملق گویی، بیهوده گویی وتندخویی باشد.
• با شیوه های پرورش و روشهای آموزش آشنا باشد.
• فن تدوین و تربیت اطفال را بداند.
• توانایی استقرار عدالت در مدرسه وکلاس را دارا باشد.
• وظیفه شناس باشد و در ایجاد نظم وامنیت محیط آموزشی خود کوشا باشد.
• به شغلش مفتخر باشد و عملش را با نیت قربت انجام دهد و از خدمت خود لذت ببرد.
• از طبقه بندی دانش آموزان در صورتی که به لحاظ استعداد مختلف باشند، پرهیز نماید.
• به پرسشهای دانش آموزان توجه داشته باشد و عادلانه پاسخ گوید به حدی که هیچ کس از سوال کردن محروم نماند.
• به توسعه فعالیت های گروهی توجه داشته باشد. به افراد ممتاز و سرآمد کلاس به عنوان سه گروه مسئولیت تقویت درسی دانش آموزانی که متوسط یا ضعیف هستند واگذار کند.
• عوامل مهمی که رشد علمی دانش آموزان را به تعویق می افکند بشناسد واز آنها اجتناب کند.
• کلامی که به کار می گیرد خود درس علم وعبرتی برای متعلمان باشد.
• محبت و عظمت در نگاه او باشد نه در آنچه بدان می نگرد! چرا که نهال دوستی ومحبت در دل انسان ریشه و سایه آن بر اشیاء می افتد.
.
• برخی از لغزش های دانش آموزان را با نظر اغماض بنگرد و از آن در گذرد.
• شمع معرفت و چراغ شهود در دلها برافروزد تا در پرتو آن گوهر دانش بیفشاند.
• سخن به اندازه گوید و از گفتار بیهوده بپرهیزد.
• گمان بد نبرد و تحقیق نکرده قضاوت نکند و پس از آنکه حقی مسلم شد در تصمیم گیری قاطع باشد.
• نه کسی را تحقیر کند و نه به حقارت تن دهد.
• دانش آموزان را بیهوده سرزنش نکند وآنان را آزار ندهد.
• آنی از نعمت های خدا غافل نماند و پیوسته از اواستعانت جوید.
• دانش آموزان در کنار او احساس امنیت وآرامش کنند.
• احساس مسئولیت را به دانش آموزان بیاموزد.
• ایمان وتقوا را از راه تفکر در خلقت و شناخت انسان آموزش دهد.
• کلاس او به گونه ای باشد که شوق فراگیری علم و حکمت در دانش آموزان ایجاد شود.
• رفتار و گفتارش، دانش آموزان را به یاد خدا و اولیاء الله بیندازد.
• از قبول مسئولیت نگریزد.
• در پی جست وجوی تقصیر در متعلمان نباشد.
• الگوی ایمان، معیار محبت وکانون مهرورزی باشد.
منابع:
1- کاربرد روانشناسی در آموزشگاه تألیف: دکتر مقدم
2- زمینه تربیت اثر: دکتر علی قاسمی
یزدفردا
http://www.yazdfarda.com

*********************


آشنایی با برخی از اصطلاحات
اضطراب : اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه تجارب دردآور گذشته تکرار شوند. از دیدگاه فروید کششهای غریزی نامطلوب موجب اضطراب می شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشأ خارجی دارد ولی اضطراب منشأ درونی دارد (شفیع آبادی ـ 1378 صفحه 52)
درونگرایی : شامل مجموعه اعمالی می شود که با دیدگاه درونی و ذهنی همراه بوده و فرد درونگرا آمادگی بیشتری برای خودداری و تسلط بر نفس از خود نشان می دهد (آیزنگ ـ 1947)
برونگرایی : رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است ، افراد برونگرا ، آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند (آیزنگ ـ 1947)
ویژگیهای شخصیتی افراد درونگرا :
1. علاقمند به افکار و احساسات خودشان ، نیاز به داشتن قلمرو شخصی ، کم حرف ، ساکت و متفکر .
2. دوستان زیادی ندارند ، در ارتباط برقرار کردن با افراد جدید مشکل دارند ، علاقمند به سکوت و تمرکز اند و از دید و بازدیدهای ناگهانی بیزارند.
3. در بین انبوه مردم بودن آنها را خسته می کند. بیشتر از دست کرده خودشان خشمگین می گردند تا دیگران ، معمولاً کمرو هستند و درکشان مشکل است.
4. از در میان گذاشتن اطلاعات شخصی خود با دیگران ممانعت می کنند. از مشاهده ی تجربه ی دیگران درس می آموزند.
این شاخصه ها و ویژگیها در دانش آموزان بر خلاف شاخصه های لازمه برای یادگیری و آموزش می باشد بنابراین تا زمانی که این شاخصه ها بسوی متعادل شدن پیش نرود ، یادگیری را در دانش آموزان با مشکل روبرو خواهد کرد. لازم بذکراست که این نوع از دانش آموزان در محیط بیرون نیز نمی توانند موفق باشند.
با توجه به اینکه دانش آموزان درونگرا مد نظر ما می باشند از ذکر ویژگیهای افراد برونگرا خودداری می کنیم. فقط ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مشخصات افراد برونگرا برخلاف مشخصات افراد درونگرا می باشد که در بالا به آنها اشاره شد.
شایان ذکر است که خود درونگرا یا برونگرا بودن یک پدیده ی منفی نمی تواند باشد بلکه دو بعد از شخصیت انسانی می باشد ولی اگر برونگرایی و درونگرایی افراد شدیدتر باشد ، آنوقت است که دچار بیماریهای روانی شدید می شود که در دانش آموزان این عوامل علاوه بر اختلال در یادگیری و رشد و شکوفایی وی در زندگی آینده او تأثیر گذار خواهد بود. بنابراین اگر درونگرایی و برونگرایی در حد کمال در افراد ظاهر شوند ما را در برابر دو شخصیت نابهنجار قرار می دهند که اولی بصورت اختلال اسکیزوفرنی و دومی بصورت اختلال هیستری خواهد بود.
اسکیزوفرنی ® درونگرایی ® متعادل - برونگرایی - هیستری

توصیف وضعیت و بررسی اولیه :
در هنگان تدریس مشاهده می کردم که برخی از دانش آموزان ساکت و بی سروصدا به بنده می نگرند و هیچ گونه مشارکتی در جریان کلاسی نداشتند (علی رغم اینکه از روشهای مشارکتی استفاده می کردم) انگار اینکه یک عامل اضطراب زا را می دیدند و این مسئله با گذشت زمان برا ی اکثر آنها حل شد و آنها کم کم عادت کرده و در جریان یادگیری در کلاس مشارکت داشتند ولی یکی از دانش آموزان همچنان ساکت و بی سر و صدا بود.

گردآوری اطلاعات
عوامل فوق سبب شدند که بنده از آنها تست شخصیت (برونگرایی ـ درونگرایی) بگیرم. شایان ذکر است که تمامی سئوالات تک به تک برای دانش آموزان تشریح و توجیه می شد و آنها گزینه دلخواهشان را انتخاب می کردند نتیجه ی سئوالات آنطوری بود که انتظارش می رفت. اکثر دانش آموزان دچار درونگرایی بودند (8 نفر از 11 دانش آموز) حتی برخی از آنها وضعیت خطرناکی داشتند همانطوریکه قبلاً گفته شد اکثر این افراد به مرور زمان در فعالیتهای کلاسی و در جریان یادگیری مشارکت کردند به استثنای یک نفر.

تجزیه و تحلیل داده ها :
نوع رفتار این دانش آموز باعث شد که با مدیر مدرسه در مورد وی صحبت کنم ، وقتی که از مدیر مدرسه در مورد درخود ماندگی ، عدم گرایش به جمع و عدم مشارکت وی در فعالیتهای کلاسی سئوال پرسیدم وی اظهار داشت که دانش آموز فوق در سالهای گذشته به همین صورت تحصیل کرده است و نوع رفتار وی به همین شکل می باشد. این امر باعث شد که انگیزه ام نسبت به انجام این اقدام پژوهی بیشتر شود.

سئوالات پیش آمده برای من معلم
- چگونه می توانم دانش آموز فوق را از حالت انفعالی خارج کنم؟
- چگونه می توانم مهارتهای یادگیری وی را که بعلت داشتن روحیه ی انزوا طلبی ، تحت تأثیر منفی قرار گرفته است را تقویت نمایم؟
- چگونه می توانم به دانش آموز کمک کنم تا با دوستان خود روابط بیشتری داشته باشد؟

اقدام اول
در جریان تدریس از دانش آموزان خواسته شد که پرسشها و پاسخهای خودشان را (هر چند غلط) بیان کنند وقتی که سئوالی می پرسیدم از وی نیز می خواستم که نظرش را بیان کند و هر وقت که وی ابراز عقیده می کرد او را تشویق می کردم و سعی می کردم که از نظر وی استفاده بکنم و مواقعی که خاموش بود با تشویق کسانی که در جریان تدریس مشارکت داشتند، موجب می شدم که او نیز ترغیب به ابراز نظر کند بنابراین نوع تدریس خودم را طوری تنظیم می کردم که از روشهای تدریس مشارکتی و فعال بیشتر استفاده کنم و بصورت ضمنی دانش آموز مورد نظر را به فعالیت می کشاندم
.
تقویت رفتار مثبت (میزان مشارکت وی در کلاس) خاموشی رفتار غلط (ساکت بودن و عدم مشارکت)
تقویت رفتار مثبت (میزان مشارکت وی در کلاس) ، خاموشی رفتار غلط (ساکت بودن و عدم مشارکت)



اقدام دوم
دانش آموزانی که در جریان تدریس فعال بودند آنها در کلاس تشویق شدند و بعنوان سرمشق به دانش آموزان معرفی می شدند و این نوع سرمشق دهی باعث می شد که دانش آموزان خود به خود ترغیب شوند و هر طوری که بود در جریان تدریس مشارکت داشتند و سعی داشتند نظر بنده را به خود جلب نمایند و دانش آموزی که در موردش قبلاً گفته شد نیز به همراه سایر دانش آموزان نظراتش را هر چند غلط و گاهی هم برگرفته از نظرات سایر دانش آموزان ارائه می داد و از آنجایی که بنده بصورت ضمنی و گوشه چشمی به وی نظر داشتم با بروز فعالیت از وی ، تشویق و تمجید می کرد و کم کم وی را بعنوان الگو به کلاس( بعنوان دانش آموز فعال) معرفی می کردم.

اقدامات دیگر
در جریان اقدامات فوق ، اقدامات دیگری نیز انجام شد از جمله جرأت آموزی و حساسیت زدایی منظم در جهت از بین بردن شاخصه های درونگرایی از جمله کمرویی ـ عدم مشارکت در جریان تدریس ـ نداشتن روابط عمومی و اجتماعی با سایر دانش آموزان ـ انزوا طلبی و ... دانش آموز مذکور را به یک محیط آرام فراخوانده و به وی این نکته را دیکته کردم که تو هیچ چیزی کمتر از دانش آموزان ممتاز نداری و تو هم می توانی مثل آنها یا بهتر از آنها باشی این امر باعث شد که وی با جرأت بیشتری در سر کلاس حاضر شود.
همچنین سعی کردم رفتار های سکوت پیشگی را در دانش آموز حساسیت زدایی کنم. یعنی به تدریج و به مرور زمان ، حساسیت وی نسبت به جواب دادن و مشارکت داشتن کم شد و کم کم بر مشارکت دانش آموز در جریان تدریس اضافه شد.
بدیهی است که تنها یک یا دو روش در جهت بهبودی درونگرایی دانش آموز مورد نظر
، نمی توانست از کارایی لازم برخوردار باشد. بنابراین این مجموعه روشها (تشویق و تنبیه ـ جرأت آموزی ـ سرمشق دهی و حساسیت زدایی) است که موجب می شود که شاخصه های درونگرایی کم شده و فرد بطرف یک شخصیت متعال سوق پیدا کند.

گردآوری اطلاعات (2)
در این مرحله نتایج بدست آمده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم و برای اینکه از نتیجه ی کارم مطمئن شود از سایر همکاران و مدیر مدرسه در خصوص فعالیتهای وی در کلاس درس سئوال پرسیدم . محور سئوالات بنده از همکاران این بود که آیا دانش آموز فوق در سر کلاس نسبت به قبل تغییر کرده است؟ آیا با سایر دانش آموزان در تقسیم بندی های گروهی مشارکت دارد؟ و ...
نظر همکاران : دانش آموز فوق نسبت به قبل فرق کرده و در فعالیتهای کلاسی مشارکت دارد و در کلاس با انگیزه حضور می یابد.
نظر مدیر : دانش آموز فوق با سایر دانش آموزان روابط اجتماعی بیشتری پیدا کرده و از انزوا طلبی خارج شده است.


 


منابع:
- براهنی ، محمد نقی و گروه مترجمان : زمینه روانشناسی ( جلد دوم ) ، تالیف ریتال اتکینسون و ارنست هیلگارد ، انتشارات رشد ، تهران ، چاپ چهاردهم ، 1379.
- سیف ، علی اکبر : روانشناسی پرورشی ، انتشارات آگاه ، ویرایش جدید ، تهران ، 1379.
- سایت آموزش پرورش کل کشور (
ROSHD )
- گنجی ، حمزه : ارزشیابی شخصیت ، انتشارات ساوالان ، تهران ، 1381
http://yavarroz.blogfa.com

 

 

قربانیان – معاونت آموزشی مجتمع آموزشی حضرت زینب (س)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد