فرزند سالاری

بسمه تعالی

                                            

پسرک در حالی که به شدت عصبانی نشان می داد خطاب به مادرش گفت تو این کار را نمی کنی و حق من است که تصمیم بگیرم من با دوستانم قرار گذاشته ام و آن را به هم نخواهم زد .هیچ اتفاقی نمی افتد وبهتر از شما می دانم  چگونه از خودم مواظبت کنم

این جملات و امثال آن تکرار  حوادث و وقایعی است که هر روز شاهد آن هستیم از یک طرف فرزندانی که مستقل نشان می دهند در حالی که از نظر اقتصادی همچنان کاملا وابسته هستند

اصطلاح فرزند سالاری چند سالی است که گوشه و کنار بارها توسط افراد متخصص در حوزه روان شناسی ،  افراد عادی و والدین  شنیده می شود و حکایت از نوعی  چرخش در حوزه قدرت والدینی به سمت و به نفع فرزندان است در حالی که سن و سالی از فرزندان نگذشته است گر چه در گذشته های دور استقلال فرزندان  با ازدواج و تشکیل خانواده به تدریج شکل می گرفت و انتقال قدرت به طور طبیعی وبه آرامی اتفاق می افتتاد اما  در حال حاضر شرایط خانواده و مراکز تصمیم گیری تغییر کرده و اتاق فرماندهی با مرکزیت پدر و مادر به اتاق فرزندان کشیده شده است یعنی بسیاری از تصمیمات خانواده با ملاحظه و نظر مشورتی فرزندان اتخاذ می گردد و آن ها هستند که در مرکز قدرت میدان داری و امرو نهی می کنند

در تعریف ،  فرزند سالاری به مفهوم محور بودن فرزندان در خانواده است و و ناظر به وضعیتی است که در آن محور و اساس تصمیم گیری ها ، فعالیت ها و به طور کلی مجموعه امور خانواده  در عرصه های مختلف ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم ، فرزندان باشند

چه اتفاقی اتفاده است ؟ چگونه فرزندان موفق شده اند فرماندهی را از دست والدین خود بگیرند و تصمیم گیرنده باشند ؟ آیا این شرایط را والدین ایجاد کرده اند  و مصداق ضرب المثل خود کرده تدبیر نیست . آیا  باید فرزند سالاری را نتیجه غفلت یا بی مبالاتی آن ها  بدانیم وباید هر چه سریع تر والدین به مواضع قبلی و از دست رفته خود باز گردند تا بتوانند هویت و ابهت سابق خود را باز یابند . ویا دوران طلایی آن ها به پایان رسیده و باید به موازنه ای جدید با فرزندان  خود دست یابند و ارتباط مستقیمی به عملکردشان ندارد

قلمرو تصمیم گیری والدین در خانواده های فرزند مدار و فرزند محور کاهش  و قلمرو تصمیم گیری فرزندان افزایش پیدا می کند یا بهتر است بگوییم که کنترل های خانوادگی و والدین روی بچه ها کاهش پیدا می کند به طوری که مثلا ساعت خواب یا میزان تماشای تلویزیون و یا چه غذایی در خانه پخته شود یا با چه کسانی رفت وآمد داشته باشند غالبا توسط فرزندان تعیین می شود

در خانواده های فرزند محور بچه ها بسیار حمایت می شوند در حالی که مسئولیت بچه ها در خانواده و در قبال این همه حمایت بسیار کم است وانتظار والدین هرروز از آن ها کمتر و انتظار بچه ها بیشتر می شود در یک نظر سنجی از دانش آموزان سال اول متوسطه  از آن ها خواسته شد به این سوال پاسخ دهند میزان انتظارات خود که توسط والدین تامین شده را به درصد و همجنین میزان انتظارات والدین از خودشان را به درصد بنویسند مقایسه این دو رقم حاکی از فاصله زیاد بین انتظارات خانواده از فرزندان با انتظاراتی که فرزندان از خانواده داشته اندمی باشد  به عبارت دیگر والدین خیلی بیشتر از فرزندان به سطح توقعات آن ها پاسخ داده اند و معادله والدین فرزندان  تبدیل به نامعادله شده است به نظر می رسد شرایط فعلی جامعه و تغییر و تحولات دامنه دار و چشمگیردر حوزه های اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی در دهه های اخیر  در رسیدن  زودرس فرزندان به استقلال وهویت شخصی  نقش داشته است در گذشته های دور فرزندان در سنین بالاتر و خیلی بالاتر به هویت شخصی می رسیدند و والدین بنا به اقتدار خود به فرزندان اجازه اظهار نظر و تصمیم گیری نداده و این حوزه را تمام و کمال در اختیار داشتند . یکی از ویژگی های والدین در گذشته قاطعیت در ابراز نظرو عمل  در حوزه تعلیم و تربیت  فرزندان شان  بود یعنی نسبت به آن چه عمل می کردند شک وتردیدی به خود را ه نمی دادند وبه همین قیاس فرزندان به والدین خود به عنوان اسطوره و منبع اقتدار، باور وایمان  داشتند  همان حسی که دانش آموزان ابتدایی خصوصا در پایه های اول و دوم نسبت به معلم خود دارند و هر جه بگوید معتبر است و توضیحات و دستورات معلم خود را بدون شک و تردید اجرا می کنند  دربروز دلایل گسترش خانواده های فرزند سالار کم شدن میزان اقتدار پدر به عنوان محور تصمیم گیری ها و حرکت خانواده است در خانواده های سنتی همه اعضا با   محوریت پدر تصمیم می گرفتند و آخرین حرف از زبان اوشنیده می شد و همه خود را ملزم به تبعیت و اجرای آن می دانستند در حالی که امروزه این محوریت کم رنگ شده و میزان تبعیت مادر در وهله اول و به دنبال آن تبعیت فرزندان کاهش یافته است در این شرایط بچه ها از فاصله ایجاد شده به نفع خود استفاده کرده و فرزند سالاری متولد می شود . اگر ساختار را مجموعه ای از نقش ها ،نوع رابطه و ترکیب آنها با هم در خانواده بدانیم در می یابیم که امروزه جایگاه ، نقش و مناسبات اعضای خانواده دچار دگرگونی شده و عناصر آن جایگاه نقش دیگری پیدا کرده اند همچنین سمت و سوی روابط و سلسله مراتب نیز متحول شده اند پیدایش خانواده هایی با ساخت هسته ای در قرن اخیر بستر مناسبی را برای فرزند محوری و فرزند سالاری به وجود آورده است حال آن که در گذشته به علت وجود خانواده هایی با ساخت گسترده و تناسب ساخت چنین خانواده هایی با ریش سفید سالاری ،اصولا با پدیده فرزند سالاری روبرو نبوده ایم امروزه در خانواده های هسته ای کاهش اقتدار پدر و افزایش حقوق مادر و همچنین همسان پنداشتن فرزندان با بزرگسالان ، سنگ بنای مناسب برای پیدایش و رشد فرزند مداری و فرزند محوری را فراهم کرده است  به طوری که فرزندان  دارای اعتبار ، ارزش و اهمیت  بیشتری در چشم والدین شده اند در طول سال های اخیربه موازات توسعه علوم در حوزه های انسانی و اجتماعی  حوزه روان شناسی نیز گسترش زیادی داشته است که نتایج آن در قالب روابط و الگوهای رفتاری جدید افراد در جامعه به طور کلی و در خانواده به طور اخص باز تاب داشته است که به نظر می رسد توجه به حقوق فرزند و خواسته های او وگاهی توجه افراطی که به آن فرزند سالاری می گوییم از این جا ناشی شود ./ والسلام محمد رضا کوثری 

واحد مشاوره مجتمع آموزشی امام خمینی(ره) سوریه -دمشق

 

به مناسبت دهه فاطمیه

فاطمه دختر محمد(ص) پنج سال پیش از بعثت ولادت یافت. در این هنگام پدر گرامی‏اش سی و پنج و مادرش خدیجه کبرا پنجاه سال داشتند.
البته سال ولادت فاطمه(س) محل اختلاف است و همچنین عمر ایشان.(1) برخی گفته‏اند: رسول خدا(ص) دختش «رقیه» را به ابولهب تزویج کرد اما ابولهب پیش از عروسی او را طلاق داد. آنگاه عثمان او را به زنی گرفت و از دختران رسول خدا(ص) تنها فاطمه که از همه کوچکتر بود [در خانه پدر] باقی ماند.
برخی دیگر معتقدند کوچکترین دختر پیامبر(ص) رقیه بوده است.
فاطمه(س) به کنیه «ام ابیها» (مادر پدرش) خوانده می‏شد. او محبوبترین کسان نزد رسول خدا(ص) بود. ابوبکر او را از پیامبر(ص) خواستگاری کرد. پیامبرفرمود: منتظر سرنوشت او هستم[تا خداوند تعیین کند].
عمر نیز به خواستگاری رفت، ولی پیامبر(ص) نپذیرفت. اما هنگامی که علی(ع) به خواستگاری رفت، پیامبر(ص) پذیرفت و فاطمه را با موافقتش به زوجیت علی(ع) درآورد. ارزش مهر فاطمه(س)، به چهارصد و هشتاد درهم می‏رسید.
پیامبر(ص) فرمود: 32 این مهریه را صرف عطر و31 آن را خرج کالا کن.
بعضی گفته‏اند: مهر فاطمه یک زره آهنین بوده است.
پیامبر(ص) به علی فرمود: ای علی، هر دامادی باید ولیمه‏ای بدهد [تو برای ولیمه چه داری؟].
سعد گفت: من گوسفندی دارم و در اختیار علی می‏گذارم.
گروهی از انصار نیز مقداری ذرت فراهم کردند. پیامبر(ص) وضو ساخت. آنگاه باقیمانده آب وضو را بر علی(ع) پاشید و دعا کرد: خداوندا! در این دو، خیر و برکت قرار بده و این پیوند را برایشان پرخیر و برکت کن و نسلشان را برایشان مبارک گردان.
علی(ع) می‏گوید: با فاطمه ازدواج کردم در حالی که فرشی جز یک پوست گوسفند نداشتیم. بر آن می‏خوابیدیم و روز و شب می‏گذراندیم و خدمتگذاری نیز نداشتیم.
مهریه دختران پیامبر(ص) و زنانش 500 درهم بود. فاطمه در سن 18 سالگی(2)، درست پس از پنج ماه از ورود پیامبر(ص) به مدینه، ازدواج کرد.
اسماءبنت‏عمیس می‏گوید:
جهیزیه فاطمه را به سوی خانه علی(ع) بردم در حالی که بستر و بالششان چیزی جز لیف [خرما [نبود. علی(ع) برای فاطمه(س) ولیمه‏ای ترتیب داد، که بهترین ولیمه زمان خود بود. سپر خود را پیش یک یهودی گرو گذاشت و اندکی گوشت شتر خواست.
فاطمه(س) می‏گوید اثاثیه اهدایی به او، عبارت بود از: دو دست عبای قدیمی زعفرانی رنگ، که بر آن دو، نقشهایی از نقره بود. در خانه علی(ع) مشکی از پوست گاو هم وجود داشت و بالشی که میان آن را لیف خرما پر کرده بود. و الک و حوله و کاسه‏ای هم داشتیم.
عایشه گوید:
نزد رسول خدا(ص) نشسته بودم، که فاطمه آمد. راه رفتنش شبیه راه رفتن پدر بزرگوارش بود. رسول خدا(ص) فرمود: درود بر تو ای دخترم و او را در سمت راست یا چپش نشاند، آنگاه در گوشش چیزی گفت. فاطمه گریست. آنگاه خندید.
به او گفتم: خنده‏ای ندیدیم که این اندازه به گریه نزدیک باشد؛ پیامبر به تو چه گفت که شادمان شدی؟ فاطمه گفت: رسول خدا(ص) به من فرمود: جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه می‏کرد ولی امسال دو بار بر من عرضه داشته است و این نیست جز علامت نزدیک شدن اجلم و تو به من سزاوارترین هستی. سپس فرمود: تو از میان خانواده‏ام نزدیکتر از همه به من خواهی پیوست. آنگاه فاطمه(س) گریست. و پس از شش یا نه ماه از وفات رسول خدا، در 29 سالگی و در سال یازدهم هجرت وفات یافت.(3) نسل رسول خدا(ص) تنها از طریق فاطمه(س) تداوم یافت. فرزندان او شش‏تن‏اند: حسن، حسین، محسن، ام‏کلثوم، زینب، رقیه.
فاطمه برترین دختران پیامبر(ص) است. پیامبر در باره‏اش فرمود:
بهترین زنان بهشت چهارتن‏اند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(ص)، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون.
عایشه گفته است:
کسی را راستگوتر از فاطمه نیافتم، مگر فرزندانش را.
پیامبر هرگاه از سفر یا جنگ برمی‏گشت، از بهترین نمونه‏های شعر عاطفی که احساسات شاعر را منعکس می‏کند شعر فاطمه(س) است، که حزن و اندوه از آن می‏چکد و عواطف و ناله از آن سر می‏کشد.
ابتدا به مسجد می‏رفت و دو رکعت نماز می‏گذارد. سپس به نزد فاطمه می‏شتافت و آنگاه به سراغ همسرانش می‏رفت.
فاطمه(س) از پیامبر اکرم(ص) روایت می‏کند که پیامبر به او فرمود:
آیا دوست نداری بزرگ زنان جهان یا بزرگ زنان این امت باشی؟ علی(ع) هنگام دفن فاطمه گفت:
اینکه یکی را پس از دیگری از دست می‏دهم دلیل آن است که هیچ دوستی پایدار نمی‏ماند. و نیز گفت:
می‏بینم مصیبتهای دنیا بر من فراوان است و صاحب این مصیبتها تا دم مرگ گرفتار. به هم رسیدن دو دست، سرانجامش فراق است و هر چه کمتر از مرگ، ناچیز است.
از دست دادن فاطمه بعد از محمد(ص) دلیل آن است که هیچ دلبری باقی نمی‏ماند.
فاطمه(س) بسیار زیبا بود. هنگامی که به دنیا آمد پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«[فاطمه] ریحانه‏ای است که او را می‏بویم و روزیِ او از جانب خدا می‏رسد.» فاطمه شکیبا، مؤمن و شجاع بود و زخمهای مجروحان را در جنگهای اسلام مداوا می‏کرد. هنگامی که پیامبر(ص) روز احد زخمی شد و زخمی بر چهره‏اش وارد شد، فاطمه زخم او را می‏شست و علی(ع) آب بر روی آن می‏ریخت. وقتی فاطمه دید، آب، ریزش خون را چند برابر می‏کند، قطعه حصیری را سوزاند و بر زخم چسباند، آنگاه خون بند آمد.
پیامبر(ص) پیش از وفات فرمود: ای فاطمه دختر محمد! و ای صفیه، عمه رسول خدا! برای به دست آوردن پاداش الهی بکوشید. زیرا نمی‏توانم بی‏جهت شفاعت شما را پیش خداوند نمایم. سپس از جایش برخاست و هنوز روز به نیمه نرسیده بود که روح پیامبر به سوی ملکوت اوج گرفت.
فاطمه عزیزترین دختران پیامبر بود. برخی از نامهای مشهور او که ابن‏شهرآشوب در مناقب ذکر کرده است، از این قرار است:
فاطمه، بتول، حرّه، سیدة، عذراء، زهراء، حوراء، طاهرة، زکیة، مریم کبرا، نوریه، سماویه.
علی حیدری معاونت پرورشی مجتمع آموزشی وپرورشی حضرت امام خمینی (ره)-دمشق

چرا برخی زوج ها درمانده می شوند


طبق یافته های روانشناسی حدود 75% از اوقات روز ما صرف ارتباطات انسانی می‌شود  و بر همین مبنا کیفیت زندگی هر شخص بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد. ارتباط عامل گسترش روابط صمیمی است و مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از دیگر موضوعات اصلی و محوری زوجهای آشفته قلمداد می شوند.


کمبود مهارتهای ارتباطی با بسیاری از مشکلات زوج ها ارتباط دارد و به نوعی می توان گفت شایعترین مشکلی که توسط زوج های ناراحت مطرح می‌شود  عدم موفقیت در بر قراری ارتباط می‌باشد، به طوری که نتایج پژوهشهای محققان نشان می دهد که مشکلات ارتباطی، یکی از مشخصه های روابط زوج های درمانده است و این ویژگی می تواند مشکلات تجربه شده ی قبلی را تشدید کند.

از سوی دیگر اشکال در مهارتهای بیان و دریافت با بسیاری از شکایتهای متداول زوج ها مانند : عدم تفاهم، توجه ناکافی به یکدیگر، اشکال در گوش دادن، افزایش تعارض و اشکال درحل مسائل ارتباط پیدا می کند.

 

الگوهای ارتباطی ناقص

طبق یافته های روانشناسی حدود 75% از اوقات روز ما صرف ارتباطات انسانی می‌شود  و بر همین مبنا کیفیت زندگی هر شخص بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد. ارتباط عامل گسترش روابط صمیمی است و مشکلات و اختلافات مربوط به ارتباط و صمیمیت از دیگر موضوعات اصلی و محوری زوجهای آشفته قلمداد می شوند.

در واقع در عمل ارتباط، به زوج ها اجازه می دهد که مشکلشان را مورد بحث قرار داده و حل کنند و موضوعات مهم زندگیشان را مورد بررسی قرار دهند. برای مثال همسرانی که نمی توانند در قالب ارتباط صمیمی احساساتشان را برای یکدیگر بروز دهند احتمالاً در جنبه های مختلف زندگی زناشویی دچار مشکل می گردند و یا زوج هایی که قادر نباشند عدم توافق را به توافق تبدیل کنند اغلب گرفتار چرخه ای از گرفتاریهای تمام نشدنی می شوند که برای سالها تکرار می شوند.

 

مشکلات ارتباطی، یکی از مشخصه های روابط زوج های درمانده است

 

مشکلات ارتباطی رایج بین زوج ها را می توان به شرح زیر دانست:

 

1- حق به جانب بودن: وقتی که یک زوج یا هر دو معتقد باشند حق با آنهاست و از دیدگاه خود همیشه حق را به خود بدهند.

2- تعصب در گوش دادن: برخی از زن و شوهرها هیچ توجهی به آنچه گفته می‌شود  ندارند و  فقط منتظر می مانند تا صحبت دیگری تمام شود تا بلافاصله شروع به صحبت کنند.

3- تکرار شکایت: این روش به زوج هایی مربوط می‌شود  که به تکرار یک شکایت ادامه می دهند بدون این که نسبت به حرفهای همسر خود توجه داشته باشند، در نتیجه گفتگو به جایی نمی رسد.

4- شکایت متقاطع: این روش نیز به زوج¬هایی مربوط می‌شود  که شکایت را با شکایت پاسخ می دهند .

5- پیامهای متضاد: این شکل ارتباط وقتی است که پیامهای کلامی و غیر کلامی دارای دو معنی متضاد باشند. بعنوان مثال یکی از زوج¬ها در حالی که مشغول تماشای تلویزیون است، زوج دیگر را تشویق می کند تا به صحبت خود ادامه دهد.

6- زخم زبان: زخم زبان یک پیام متضاد می‌باشد که در بردارنده پیامی مثبت همراه با یک انتقاد در خاتمه آن است. بعنوان مثال: «مطمئن هستم که تو می خواهی وقت زیادی را در حال حاضر با من صرف کنی اما چرا در 5 سال گذشته این کار را نکردی.

7- استفاده از پیامهای مبتنی بر «شما» به جای پیامهای مبتنی بر «من» : یکی دیگر از مشکلات ارتباطی رایج بین زوجین استفاده مکرر از پیامهای مبتنی بر «شما» است. در پیام مبتنی بر «شما» یکی از زوجین طرف دیگر را هدف اتهام قرار می دهد لذا موجب حالت تدافعی و تهاجمی در همسر خود می‌شود ، اما در پیام مبتنی بر «من» فرد فقط احساس یا فکر خود را بدون متهم ساختن دیگری مطرح می سازد یک پیام مبتنی بر «من» مانند «من وقتی می بینم ظرفهای کثیف زیادی روی هم انباشته شده اند ناراحت می شوم» احتمالاً خیلی بهتراز این پیام مبتنی بر «شما» است که گفته شود «شما آدم بی توجه وبی عرضه ای هستید».

 

ناتوانی در درک دیدگاه دیگری

از دیگر عوامل موثر در عدم رضایت زناشویی، ناتوانی زوجین، در درک دیدگاه دیگری است. درک دیدگاه دیگری، یک مهارت ارتباطی مثبت است که می¬تواند به بهبود ارتباط زناشویی کمک کند. این مهارت به معنای ساده از افراد می¬خواهد که نقطه نظرات و افکار دیگران را درک کنند و هوشمندانه خود را بجای دیگران قرار دهند. تحقیقات نشان داده اند در ازدواج های ناموفق اغلب یکی از زوجین از درک دیدگاه دیگری عاجز است .

همچنین زوج های گرفتار عموماً از تعاملهای خوشایند و شوق انگیزی برخوردار نیستند و درعین حال دارای تعاملهای خشم، سرزنش و یا تنبیه فراوانی هستند. تعامل ها در زوج های گرفتار، اغلب با رفتار منفی متقابل مشخص می‌شود  بدین معنا که اگر یکی ازطرفین، رفتاری منفی از خود نشان دهد، طرف دیگر نیز پاسخی شبیه آن می دهد و بدین ترتیب، زنجیر ه¬ی تعامل منفی پیش رونده آغاز می‌شود.

 زوج های گرفتار عموماً از تعاملهای خوشایند و شوق انگیزی برخوردار نیستند و درعین حال دارای تعاملهای خشم، سرزنش و یا تنبیه فراوانی هستند. تعامل ها در زوج های گرفتار، اغلب با رفتار منفی متقابل مشخص می‌شود .

ویژگی های شخصیتی

ویژگی های شخصیتی از دیگر عواملی است که روابط زناشویی را تحت تأثیر قرار می دهد، برخی از مهمترین آنها، رگه های شخصیتی، سبک های هیجانی، ارتباطی و انگیزشی فرد هستند.

خصوصیات مثبت شخصیتی موجب سهولت روابط بین فردی توأم با رضایت می‌شود ، به عنوان مثال افرادی که شاد، دوست داشتنی و خوش برخورد هستند، بیشتر از بقیه در پیدا کردن یک زوج مناسب موفق هستند. از طرف دیگر مردمان غمگین و کسانی که از مشکلات روان شناختی رنج می برند در این زمینه شانس کمتری دارند.

تحقیقات دیگری تأثیر ویژگیهای شخصیتی یکی از همسران بر زوج دیگر و در نهایت رابطه زناشویی را مورد بررسی قرار داده اند، این تحقیقات نشان داده اند که هیجانات، افکار یا رفتار یک همسر می تواند رفتار همسر دیگر را تحت تأثیر قرار دهد و وجود یک آسیب روان شناختی در یک زوج با پایین بودن سطح رضایت زناشویی در زوج دیگر ارتباط دارد.

 

علی حیدری

سال جدید ُتاملی جدید و دوباره به زندگی

Have u No Pity

بسمه تعالی   

سال جدید، تاملی جدید و دوباره به زندگی

جزوه آموزشی شماره   7

یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر الیل والنهار یا محول الحول و الحوال حول حالنا الی احسن الحال "

قال علی (ع)    "الفرصته  تمر  مرالسحاب   فانتهزو ا فرص الخیر "

" فرصت ها مانند ابر از افق زندگی می گذرد مواقعی که فرصت های خیری پیش می آید غنیمت بشمارید و از آن ها استفاده کنید

اولیاء محترم  و دانش آموزان عزیز این مقاله را با هم بخوانید

سال خورشیدی 1389 به پایان رسید و مانند سال های گذشته که آن ها هم در زمان خودشان شروع و پایانی داشتند . گردش سال ها تا دنیا برقرار است و اراده خداوندی بر تداوم آن نقش بسته باشد ادامه خواهد یافت  آن چه اهمیت پیدا می کند  و  روز و ساعت ها و هفته و ماه ها را معنا دار می کند تلاش و کوشش و فعالیت افراد است که اجازه پیدا می کنند در قالب این فرصت ها  اهداف ،آرزوها  نیازها  و خواسته های مشروع خود را پیاده کرده و به آن دست یابند .

به نظر می رسد فرصت و زمان دارای حد اقل دو ویژگی عمده هستند  اول آن که به سرعت سپری می شوند و توقفی در حرکت آن دیده نمی شود و دوم آن که برگشت پذیر نیستند یعنی مثلا سال 1389 جز در صفحات تاریخ و در مرور رویدادها دیده نخواهد شد و یه یک تعبیر از دست رفته تلقی می شود.  سالها و ماه ها برای حیوا نات و گیاهان هم سپری می شود آن ها هم سال و ماه دارند اما تفاوت در کجاست ؟ تفاوت در کیفیت و نحوه استفاده از زمان است ما انسان ها بنا به قدرت فوق العاده ای که به امانت از خداوند گرفته ایم قادریم در سه جهت حرکت کنیم اول مرور گذشته و یاد آوری آن چه بر ما گذشته است ، دوم تامل و توجه به زمان حال و مشاهده وقایع و رویداد ها ی حال حاضر واشراف بر آن ، سوم تجسم و تخیل  وبرنامه ریزی برای آینده به نحوی که بتوانیم وقایع اتفاق نیافتاده را پیش بینی کنیم و با کمترین میزان خطا با آن ها روبرو شویم .ما می توانیم از گذشته خود درس بیاموزیم آن ها را به یاد آورده و مجددا در حافظه خود باز خوانی و فراخوانی کنیم . شاید لازم باشد هر ساعت و هر لحظه ،هر روز و یا هر هفته به اعمال و کردار خود سرک بکشیم و با پیدا کردن نقاط ضعف و قوت  خود  به تصفیه وپالایش درون و ظاهر بپردازیم و چه فرصتی بهتر از پایان یک سال و شروع سال جدید که برای همه  ما اتفاق می افتد . در طول سال ممکن است که بر اثر غفلت یا هر عمل سبب ساز دیگری اعمال یا رفتاری را انجام داده باشیم که از انجام آن نادم و پشیمان باشیم

با توجه به ویژگی غالب انسان ها که نمی توانند بر رفتار و اعمال خود نظارت کامل داشته باشند یا حداقل برای بخش عمده ای از ما دشوار است بررسی  وتجزیه و تحلیل  وجبران موارد پیش آمده جزءضرورت ها و واجبات است .

امام حسن مجتبی (ع) می فرماید :"تعجب می می کنم از کسانی که در غذای جسم خود فکر می کنند ولی در امور معنوی و غذای جان خویش تعقل نمی نمایند ،شکم را از طعام مضر حفظ می کنند ولی باک ندارند که افکار پلیدی در روان آن ها وارد شود "

انسان سالم  الزاما کسی نیست که  که اشتباه نمی کند  بلکه  مهمتر از  آن کسی است که به طور مرتب اعمال و رفتار خود را پایش (نظارت ) می کند .

بخشی از اعمال و رفتار ما در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کند  جایی که به نظر می رسد حداقل در شروع سال جدید باید به این بخش مهم از زندگی ارتباطی و بین فردی مراجعه کنیم . اگر در سال یا سال های گذشته بنا به دلایلی با افرادی قطع رابطه کرده و از آن ها دور شده ایم شاید آغاز سال فرصت مناسبی برای باز تعریف روابط جدید باشد  تلاش کنیم داوطلبانه قدم پیش گذاشته و به حل وفصل آن بپردازیم  این رفتار نشانه ضعف و ناتوانی یا از سر ناچاری نبوده است و اتفاقا چون داوطلبانه بوده در واقع ابتکار عمل را در دست گرفته اید و نقش فعالانه تری نسبت به طرف مقابل داشته اید  نگه داشتن وضعیت نامعلوم و بلا تکلیف و عدم تلاش برای برطرف کردن آن مشکلی را از کسی حل نکرده که متاسفانه اوضاع را از آن چه هست بدتر نیز خواهد کرد و بر پیچیدگی آن خواهد افزود مثلا قهر کردن برای ساعاتی یا زمان محدود شاید موثر باشد و ما می خواهیم با این علامت به طرف مقابل بفهمانیم که از دست او ناراحت و عصبانی هستیم تا این جا بحثی نیست و شاید لازم  اما آن جه این حربه و نشانه را کند و خنثی می کند ادامه بی نتیجه آن است یعنی این حربه شمشیر دو لبه ای می شود که می تواند علیه خودش به کار گرفته شود و موجبات بروز احساسات منفی جدیدی مثل کدورت ،دشمنی  ،خشم و کینه توزی ،انتقام جویی و سایر احساسات منفی در افراد شود  قهر و خصومت طولانی محیط کشت مناسبی برای تولید احساسات پرخاشگرانه و کینه توزانه است و هرچه زمان آن بگذرد عمیق تر ،ریشه دار و چند لایه خواهد شد .ما با صفات و اخلاق حسنه آشنا هستیم اگر غیر از این است بهتر است آن ها را بشناسییم و سرلوحه کار خود قرار دهیم اگر میزان آن در وجود ما تجلی کمی داشته افزایش دهیم چقدر با این ویژگی ها مانوس هستیم صفاتی مانند خوش خلقی ،گشاده رویی ،مناعت طبع ،راستگویی و صداقت ،امانتداری و حفظ آبروی مومن و احترام و توجه به کرامت انسان ها و اشخاص و ......

در زندگی خود تلاش کنیم همان گونه که در طبیعت تحول و دگرگونی ایجاد می شود وبا دمیدن نسیم صبحگاهی و شروع فصل بهار گیاهان و حیوانات  به امر خداوند تلاش و تقلای جدیدی را آغاز می کنند ما هم از این گردش زیبا و طبیعی خلقت درس گرفته و به خانه تکانی جسمی و روحی پرداخته و خود را برای زندگی سالم و با نشاط تر آماده کنیم

در پایان این مبحث اشاره ای می کنیم به حدیثی از پیامبر (ص) که به ابوذر غفاری فرمود : پنج چیز را بیش از پنج چیز غنیمت بشمار ، جوانیت را قبل از پیری ، سلامتت را قبل از بیماری ، تمکنت را قبل از تهیدستی ، فراغتت را قبل از گرفتاری ، زندگانیت را قبل از مرگ (بحار 17 صفحه 23)محمد رضا کوثری 

واحد مشاوره مچتمع آموزشی امام خمینی (ره) سوریه دمشق  فروردین 90