بلوغ چیست

یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکى از اهمیت و حسّاسیتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (( "سمیلرز" نوجوانى را دوران عدم انطباق، "سکولیانکورز" آن را تب عقل، "وس گوتهز" آن را گره کور بین کودکى و پیرى، "سشیلدرز" آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى، "س استانلى هالز" آن را تولد دوباره، "سهاروکسز" آن را دوره کشف هویت، "سویلونز" آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره "سکروز" نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند. ))

"ژان ژاک روسو"، بلوغ را ولادت دوم مى خواند. گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند. "اوریس دولوم"، بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.

بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.

انواع بلوغ

هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:

1.        بلوغ شرعى: بلوغ شرعى همان سن تکلیف دینى است که براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است. 2. بلوغ جسمى: فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به کندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد کمال خود مى رسد. 3. بلوغ جنسى:بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است که با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد. 4. بلوغ اجتماعى: بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است که در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شرکت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است. 5. بلوغ روانى: بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است که داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درک مفاهیم اخلاقى مى باشد. 6. بلوغ شخصیتى: بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود که شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال کند و متکى به خود باشد. 7. بلوغ عقلى: قرآن مجید از بلوغ عقلى به نام (رشد) یاد کرده و استقلال اقتصادى و آزادى مالى براى یتیمان را مشروط به بلوغ جنسى و رشد عقلى مى داند.

یا به بیان دیگر :"""اولین بلوغی که همه اون رو می‌شناسند، بلوغ جنسی هست که در دخترها از 9 تا 12 سال به طور نرمال ممکنه اتفاق بیوفته و در پسرها 12 تا 15 سال .. (توجه کنید اگر کسی خارج از این سن .. چه زودتر چه دیرتر به بلوغ جنسی رسیده .. بهتر هست یک مشاوره با پزشک داشته باشه)

بلوغ عقلییعنی تشخیص انتخاب خوب از بد و درست از نادرست در عرف جامعه .. مثلا بفهمه که هر روز نباید رفت گردش و خوشگذرونی و یا کدام مسئله مهمتر هست و وقت بیشتری لازم دارد.. این بلوغ در دخترها زودتر شروع میشه و به صورت نرمال در دختر و پسر حداکثر تا سن 30 - 35 سال به نهایت خودش میرسه

کسی که به بلوغ عقلی رسیده باشد نسبت به خود و خانواده مسئولیت پذیر است 

بلوغی شامل این دو بلوغ هست که بلوغ نکاح(ازدواج) نامیده میشود.

بلوغ عاطفی یعنی توانایی ابراز احساسات و حال و هوای تبادل محبت رو بصورت پایدار داشته باشد..  خندیدن گریه کردن و هر نوع احساس دیگر ... به طور نرمال و آماری دخترهای زیر 18 سال و پسرهای زیر 23 سال دارای ثبات کامل عاطفی نیستند و ممکن است امروز عاشق و فردا فارق باشند

اگر کسی به بلوغ عاطفی نرسیده باشد .. باید در زندگی عشق رو گدایی کرد ازش . . خودش ابراز نمیکند

ابراز کردن فقط با زبان نیست .. ممکن است با نوشتن یا هر وسیله دیگه باشد.

کسی که غرورش نمیگذارد ابراز احساسات کند به بلوغ عاطفی نرسیده

بلوغ اجتماعی به معنی توانایی در ارتباط با افراد جامعه هست و شرکت در اجتماعات یا حرکتهای اجتماعی .. مثلا وقتی یک حادثه طبیعی بوقوع پیوسته و همه دارند به نوعی کمک میکنند ... شخص مورد نظر نگوید حالا که اتفاق افتاده مگه ما میتونیم زمان رو برگردونیم عقب .. ولش کن .. کاری از ما برنمیاد .. و هیچ اقدام موثری انجام ندهد

کسی که به بلوغ اجتماعی رسیده باشد نسبت به جامعه مسئولیت پذیر است 

کسی که به بلوغ اجتماعی نرسیده از چراغ قرمز رد میشه و قانون گریز است.

بلوغ فرهنگیکسی که به بلوغ فرهنگی میرسد سرشار از اشتیاق به زندگی است و خوب می‌بیند و  خوب تحلیل میکند و خوب حرف میزند .. دایم طبل یاس و ناامیدی را نمیزند. وقتی پای صحبتش می شینید احساس سرزندگی میکنید .نگاه مثبت دارد و پر از امید است .. او به راه حلها تمرکز میکند .. همیشه میداند که راهی وجود دارد .. مدام در حال درس گرفتن از زمین و زمان است ..

کسی که به بلوغ فرهنگی نرسیده به همه میتواند توهین و تحقیر کند.

بلوغ اخلاقیتوهین نمیکند در چهارچوب اخلاق  رفتار میکند .. توهین نمیکند .. به حقوق دیگران احترام میگذارم . کم توقع هست آرام هست. 

پیامبر اکرم: بهترین مردان شما کسی است که با تقوا و خوش خلق .. با سخاوت باشند ..  چشم پاک و با پدر ومادر خوش رفتار  و به همسر ظلم نکنند که پناه به دیگران ببرند.

به بلوغ اخلاقی نرسیده ها :تهمت می زنند و خسیسند . تنگ نظر. دشنام گو و  تنها خور  بی خیر و ظالم، به پدر ومادر آزار می‌دهند و همسر را کتک میزنند و چنان آزار میدهند که به دیگران پناه ببرند.

بلوغ اقتصادیجربزه و میل به کار .. تن کار کردن .. مثلا کسی که تحصیل میکند .. حداقل درآمدی برای خودش ایجاد کرده مثلا تدریس، یعنی امکان تامین معاش زندگی در حد حداقل یعنی یک اتاق یا خونه حداقلی نه اینکه باید حتما فلان باشد یعنی بداند چه جوری باید خرج کرد و چه جوری باید درآمد داشت بلوغ اقتصادی در زمینه درآمد مربوط به مرد است ولی در مورد خرج کردن به زن و مرد مربوط میشودکسی که به بلوغ اقتصادی رسیده دنبال مال حلال هست و عقل معاش دارد دنبال دزدی نیست کسیکه به بلوغ اقتصادی رسیده هدف اقتصادی هم دارد .. چند سال دیگه میخواد به کجا برسد

کسی که دو ماه هست کار میکند معلوم نیست بلوغ اقتصادی داشته باشد.. کسی که پیش باباش کار میکنه اگر باباش میچرخوندش و خودش هیچ . بالغ نیست .. کسی که قرار هست بره سر کار خیلی خیلی خوب .. معلوم نیست  قابل اعتماد باشدشغل دائمی و ثابت لازم است نه هر دائمی ثابت .. بلکه شغل معقولمنظور کارمندی نیست .. هر کار پیوسته و با ثباتی 

بلوغ اشدکسی که تمام بلوغ های اشاره شده رو داشته باشد بلوغ اشد دارد."""

نشانه های بلوغبلوغ با دگرگونى هاى فیزیولوژى در بدن همراه است. به نظر زیست شناسان، منشأ طبیعى بلوغ، ترشح هورمون هاى جنسى به ضمیمه فعالیت هاى منظم بعضى دیگر از غدد داخلى است.

مهم ترین دگرگونى هاى بدنی دوره نوجوانى، ظهور ویژگى هاى نخستین و ویژگى هاى ثانویه است. منظور از ویژگى هاى نخستین، شکل دادن به آلت هاى تناسلى و توانایى در امر تولید مثل است، اما ویژگى هاى ثانوى عبارت است از: روییدن ریش و سبیل و دو رگه شدن صدا در پسران و بزرگ شدن سینه و لگن در دختران. پس از عادت ماهانه در دختران و انزال در پسران، قابلیت تولید مثل ایجاد مى گردد.

نظر مشهور فقهاى عالى قدر شیعه آن است که بلوغ به یکى از سه چیز محقق مى شود: 1. روییدن موى درشت زیر شکم; 2. احتلام; 3. تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد و تمام شدن نه سال قمرى در زن.

البته نشانه هاى بلوغ در پسر و دختر، یکى از سه علامتى است که ذکر شد و ضرورت ندارد که هر سه با هم محقق شود. میزان در سن، سال قمرى است نه شمسى. پس طبق سال شمسى و با توجه به سال هاى کبیسه، پسران با تمام شدن حدود چهارده سال و شش ماه و یازده روز و دختران با تمام شدن حدود هشت سال و هشت ماه و هجده روز بالغ مى شوند.

در آستانه بلوغ، رشد عمومى بدن دچار تغییرات و دگرگونى هایى مى شود. یکى از مهم ترین تحولات انقلابى دوران بلوغ، رشد سریع استخوان ها و عضلات و کلیه اعضاى داخلى بدن است. رشد دوران بلوغ به قدرى سریع و شدید است که بعضى از دانشمندان، رشد و نمو دوران بلوغ را به جهش تعبیر کرده اند. با این تغییرات نوجوان بالغ با بحران هایى مواجه مى شود.

مراحل بلوغ

مراحل بلوغ در پسران

جزو اولین تغییرات قابل مشاهده در دوران بلوغ بزرگ شدن بیضه ها است که معمولا از سن 10 سالگی شروع می شود. بعد از آن یعنی بین 11 تا 15 سالگی به طول و عرض آلت تناسلی اضافه می شود و رویش مو دراطراف آلت تناسلی و بعضا بر روی پوست بیضه ها اتفاق می افتد.

در همین زمان جعبه صوتی در حنجره گسترش پیدا می کند و تارهای صوتی کلفت ترمی شوند که صدای بم تری را ایجاد می کنند. رویش مو بر روی صورت و زیر بغل هم معمولا 2 سال بعد از رویش موهای اطراف آلت تناسلی اتفاق می افتد. بسته به پیشینه قومی و خانوادگی موهای سینه هم ممکن است در برخی آقا پسرها ظهور پیدا کند. در اواخر دوران بلوغ ممکن است برخی پسرها رشد سینه را هم تا حد جزئی تجربه کنند که  تقریبا در تمامی موارد بدون دخالت پزشکی به حالت اولیه خودش بر می گردد.

اتفاق دیگری که برای یک پسر در سن بلوغ می افتد اولین تجربه نعوظ و اولین تجربه انزال است. حالت نعوظ ممکن است بر اثر تحریک ایجاد شود و یا حتی بصورت ناخواسته و بدون اینکه در معرض محرکهای جنسی مثل فیلم و غیره باشند بوجود بیاید که کاملا طبیعی است. انزال هم برای این اتفاق می افتد که بدن یک پسر بالغ مایع منی را می سازد و می خواهد آن را از بدن خارج کند. مایع منی ممکن است تحت چند حالت از بدن خارج شود یا با خودارضایی و یا در هنگام خواب و یا در هنگامی که در معرض محرک های جنسی مثل فیلم و یا خیالبافی جنسی قرار دارید و همگی این موارد هم طبیعی هستند.

متاسفانه یک سری خرافاتی در مورد عملکرد اندام های تناسلی مردانه رایج است که متاسفانه فیلم های مستهجن هم به آنها دامن می زند. بطور مثال اینکه مایع منی به حالت پرشی از آلت خارج می شود برای همه واقعیت ندارد. نه تنها هر کسی با شخص دیگر در این مورد تفاوت دارد بلکه برای یک فرد هم در روزهای متفاوت می تواند شدت و ضعف داشته باشد.

در پژوهش ها نشان داده شده که اگر فرد تعداد دفعات انزال خود را کم کند و عضلات کف لگن قوی داشته باشد می تواند فشار پرتاب مایع منی اش را تقویت کند. فشار بیشتر نشانه ای از سالم بودن و یا نبودن فرد بطور خاص نیست. مگر در افرادی که ناراحتی های عفونی و یا بیماریهای دستگاه تناسلی دارند مثلا عفونت پروستات که می تواند فشار انزال را کم کند. اما این حالت در مردان جوان بسیار نادر است.

بلوغ زودرس و دیررس

بلوغ زود درس، پدیده اى فیزیولوژیک است که در هر جنس پسر و دختر دیده مى شود. همان گونه که از نام آن برمى آید، در این حالت فرد زودتر از هم سالان خود علائم و آثار بلوغ را ظاهر مى سازد.

بلوغ دیررس نیز در هر دو جنس پسر و دختر دیده مى شود و شیوع آن در پسرها بیش از دختران است. به طور کلى مى توان اظهار داشت هرگاه تا سن 17سالگى آثار و نشانه هاى بلوغ در فرد ظاهر نشود، وى دچار بلوغ دیررس شده است.

علل مختلفى در تسریع یا تأخیر بلوغ مطرح شده است. یکى از صاحب نظران مى گوید: نژاد، تغذیه و عوامل فیزیکى و روانى موجود در محیط زندگى، در زمان ظهور بلوغ و میزان ترشح هورمون هاى مربوطه اثر مى گذارد; مثلاً ویتامین E را از جمله عوامل تغذیه اى مؤثر به شمار مى روند. وضع نامساعد اخلاقى در اجتماعات بى بند و بار نیز باعث بلوغ زودرس در آن جوامع مى شود.

درباره اثر آب و هوا در بلوغ، برخى نظر مخالف دارند و مى گویند: بلوغ بیش از آن که به آب و هوا بستگى داشته باشد، به طرز تغذیه و بهداشت و شرایط اجتماعى وابسته است. معمولاً آب و هواى معتدل بیش از هواى گرمسیر و سردسیر بلوغ را تسریع مى کند.

هر کدام از بلوغ زودرس و دیررس، عوارضى بر فرد بالغ دارد، که مى توان به احساس حقارت در بلوغ دیررس و اضطراب و نگرانى در بلوغ زودرس اشاره کرد، ولى در حال حاضر این معضل را از طریق تجویز دارو و روان درمانى، کنترل و از عوارض آن جلوگیرى مى کنند. بنابراین کسانى که به بلوغ زودرس یا بلوغ دیررس مبتلا هستند، نباید از این وضعیت نگران باشند. البته در زودرسى بلوغ، بالغ باید به وظیفه شرعى خود عمل کند; مثلاً پسرى که قبل از پانزده سالگى بالغ شده است، باید نماز و روزه و تکالیف دینى را انجام دهد و منتظر فرارسیدن سن مقرّر نباشد.

ویژگی های دوران بلوغ1. بلوغ یک دوره ی شمول است

بلوغ باید به عنوان یک دوره ی در برگیرنده ی بخشی از دو دوره ملاحظه شود.زیرا آن،سالهای محدود کودکی و آغاز سالهای نوجوانی را در بر می گیرد، همچنان که درشکل زیر نشان داده می شود.تا زمانی که آنها به بلوغ جنسی برسند،کودکان به عنوان «کودکان بالغ»نامیده می شوند.پس از این که به بلوغ جنسی رسیدند، آنها را به عنوان «نوجوان» و یا «جوان نورس»می نامند.

2. بلوغ، یک دوره ی کوتاه است.درنظرگرفتن تغییرات متعدد و جامعی که در درون ارگانیزم به میزان تغییرات ظاهری و خارجی اتفاق می افتد،بلوغ را نسبتاً یک دوره کوتاه جلوه گر می سازد.این مدت از دو تا چهارسال طول می کشد.کودکانی که این مدت را حدوداً ظرف دو سال و یا کمتر پشت سر می گذارند، به عنوان افرادی که رشد سریعی دارند،شناخته می شوند و همچنین آنهایی که به مدتی حدود سه الی چهارسال نیاز دارند تا بتوانند دوره ی انتقال خود را به بزرگسالی تکمیل نمایند،به عنوان «کُند رشد»شناخته می شوند. دختران، به عنوان یک گروه،تمایل دارند از پسران به عنوان گروهی دیگر، رشد سریع تری را طی کنند.اما درهرحال معیارهای شخصی برای رشد هر جنسیت وجود دارد.

3. بلوغ، به مراحلی تقسیم می شود.علی رغم این حقیقت که بلوغ،نسبتاً یک دوره ی کوتاه از زندگی است، به طور متعارف آن را به سه مرحله تقسیم می کنند:

1. مرحله ی «پیش بلوغ».2. مرحله ی «بلوغ».3. مرحله ی «پس بلوغ».زمان هر کدام از این مراحل و مشخصات آنها بعداً مطرح خواهد شد.

4. بلوغ دوره ی تغییر و رشد سریع است.

بلوغ، یکی از دو دوره ی زندگی است که به عنوان رشد سریع و تغییرات چشمگیر در اندازه های بدن،مشخص شده است.دوره ی دیگر مرحله ی جنینی و اولین نیمه سال اول زندگی است.مرحله ی اخیر معمولاً به جهش رشد نوزاد مربوط می شود.تغییر و رشد سریعی که در طول دوران بلوغ اتفاق می افتد، معمولاً به جهش رشد نوجوانی ارتباط می یابد؛ به عبارت دقیقتر، جهش رشد بلوغ گفته می شود.زیرا آن اندکی مقدم واقع می شود ویا با سایر تغییرات بلوغ، همزمان اتفاق می افتد.این جهش رشد، به مدت یک یا دو سال قبل از این که کودکان به پختگی جنسی برسند حضور می یابد و به مدت شش ماه تا یک سال پس از آن نیز ادامه پیدا می کند.بنابراین مدت کل سرعت رشد، حدوداً به سه سال می رسد که کمی طولانی تر از جهش رشد نوزاد می باشد که معمولاً مدتی حدوداً بیش از یک سال و نیم را در بر می گیرد.تغییرات سریعی که درطول دوران بلوغ واقع می شود، به یک نوع اغتشاش و به هم ریختگی،احساس عدم کفایت، ناامنی و تزلزل و درخیلی از موارد به رفتارهای نامطلوب منجر می گردد."دانبار" می گوید:در طول دوره ی رشد، تحربیات کودک، تغییراتی در بدن، در موقعیتها و وضعیت ظاهری و لباس، حدود انتخاب و تصمیم گیری و تغییراتی در دیدگاه فرد نسبت به جنس موافق و جنس مخالف به طورالزامی میان کودک و والدین او درگیری به وجود می آورد و نیزتغییراتی در نقشها و مقرراتی که جوانترها به آن دست می یابند، صورت می گیرد.

5. بلوغ،یک مرحله ی منفی گرایی است.خیلی سالها پیش،«شارلوت بوهلر»(2)برچسب «منفی گرایی» را به بلوغ زده است.این مرحله را باید دارای بقای اندکی دانست.مرحله ای که فرد حالت «ضدّیت» در مقابل زندگی به خود می گیرد و یا به نظر می رسد که فرد موقعیتها و یا چیزهای خوبی را که قبلاً به دست آورده بود، از دست داده است.روشن و بدیهی است که رفتار و نگرش منفی، بخش عمده ی شخصیت فرد را در اولین مرحله ی بلوغ وی تشکیل می دهد و برتر از همه آن که وقتی فرد به رشد جنسی می رسد، مرحله ی منفی گرایی بیشتر می شود.همچنین این مطلب روشن و آشکار است که ساختمان رفتاری منفی گرایی بلوغ در دختران بیشتز از پسران بیان و گزارش شده است به گونه ای که در دختران 66/8% اعلام شده است.

6. بلوغ، در سنین متغیری واقع می شود.بلوغ در هر زمانی بین سنین 16،15و19سالگی می تواند واقع شود.اگر چه معدل سنی رشد جنسی دختران در فرهنگ معاصر آمریکایی حدوداً در 13سالگی و میانگین سنی پسران یک سال دیرتر، یعنی در 14سالگی واقع می گردد. همچنین در مدت زمانی که مرحله ی انتقال فرد به بلوغ و تکمیل آن نیازمند است تغییرات و اختلافاتی وجود دارد.این حدود از دو تا چهار سال برای دختران به طور میانگین و کمتر از این میزان تقریباً برای پسران می باشد.اختلافاتی که در زمینه ی سن شروع بلوغ و نیزمدت زمانی که این دوره ی انتقالی نیاز دارد تا رشد کامل شود،به همان اندازه که مسایل و مشکلات مشخصی برای دختران و پسران هر دو به وجود می آورد،مشکلات و مسایل اجتماعی نیز برای آنان می آفریند.

از جهت دیگر:

                                                بلوغ و بحران بیولوژیکى تغییرات ظاهرى در دوران بلوغ، جوان را با بحران بیولوژیکى مواجه مى کند. تغییرات بیولوژیکى در دختران در سنین 9 تا12سالگى و در پسران از 11تا13سالگى بروز مى کند. طى این دوره، 15تا20 سانتى متر بر قد و 20 تا25 کیلوگرم بر وزن نوجوان اضافه مى شود. رفته رفته خصوصیات ثانویه جنسى از قبیل: رویش موى صورت و تغییر صدا در پسران و عادت ماهیانه در دختران بروز مى کند.

پیدایش دانه هاى سیاه رنگ بر روى پوست مخصوصاً در اطراف بینى، روى چانه یا روى شانه ها، پسرها را سخت مضطرب مى سازد. تغییر صدا که برحسب آب و هوا و نژادهاى مختلف زودتر یا دیرتر ظهور مى نماید، یک اثر عمومى است که در همه پیدا خواهد شد. تارهاى صوتى از لحاظ طول دو برابر مى شوند. صدا که تا آن هنگام زیر بود، در مدت چند ماه طنین مخصوصى پیدا کرده و به اصطلاح دو رگه مى شود و بسیار نامطبوع مى گردد. بعد از آن در مدت چند هفته از شدت آن کاسته مى شود و به تدریج حالت صداى اشخاص بالغ را پیدا مى کند و در 17سالگى آخرین تغییرات صوتى نیز از بین مى روند. صداى زن نیز تغییر مى کند، اما کمتر محسوس است. آهنگ آن که بلیغ تر و رساتر مى شود، در حدود 15سالگى وضع ثابتى به خود مى گیرد.با بحران بلوغ، کشش جنسى آغاز مى شود و نوجوان به موضوعات جنسى حساس مى گردد. غالباً نوجوانان از این تغییرات ناآگاهند و گاهى دچار وحشت و اضطراب مى شوند.  "دبس"، جهالت و شتاب زدگى را دو خطر بزرگ در این مرحله از رشد آدمى مى داند.البته تغییرات بلوغ در همه افراد یک سان نیست. تغییرات بدنى همراه با بلوغ ممکن است در برخى از نوجوانان در اوایل بلوغ روى دهد و در برخى به تأخیر بیفتد. حتى در برخى از پسران، سینه ها رشد مى کند یا نشیمن گاه پهن مى شود. این ها دلالت بر داشتن اندام زنانه نیست و نباید نوجوان و دیگران را نگران این امر کند. هم چنین در دختران ممکن است سینه ها کمى دیرتر رشد کند و نباید این امر آنان را نگران کند، زیرا تغییرات بلوغ گاهى به تأخیر مى افتد.

راه هاى غلبه بر بحران

براى عبور از این بحران، نوجوانان و والدین آن ها وظایفى دارند. وظیفه والدین کمک به نوجوانان و راهنمایى آنان از طریق ارائه اطلاعات صحیح و جامع درباره تحولات دوره بلوغ است. هرگونه سهل انگارى مى تواند نوجوانان را به اطلاعات ناقص و نادرست سوق داده و در نهایت آن ها را با مشکلات جسمى و روانى مواجه کند.یکى از روان شناسان به نام دبس، عقیده دارد که مادر باید دختر خود را از عادت ماهانگى مطلع سازد.نوجوان پسر باید بداند گاهى در خواب حالتى خاص به وى دست مى دهد و هم زمان با آن، منى از او خارج مى گردد و معمولاً بلافاصله بیدار مى شود. او نباید از این واقعه نگران باشد. این قوى ترین میل غریزى است که خداوند متعال در نهاد انسان قرار داده است تا پشتوانه بقاى نسل و نویدى براى پدر شدن باشد. این حالت را که احتلام مى گویند، براى جوان وظیفه اى را ایجاب مى کند که همان غسل جنابت است که احکام آن در رساله هاى عملیه آمده است. شدت این میل در پسران بیشتر از دختران است. از این رو آسیب پذیرى آن ها نیز بیشتر است.

اگر این میل در نوجوانى به هیجان آید، عواقب شومى به دنبال دارد. مؤثرترین روش براى کنترل و مهار غریزه جنسى، پرورش و تقویت روحیه دینى و پس از آن، اجتناب از نگاه شهوت آمیز و اسباب تحریک کننده مانند: فیلم و عکس هاى مبتذل و پرهیز از دوستان فاسد و روى آوردن به سرگرمى هاى سالم است. البته به همان اندازه که در این دوره، جوان در معرض هجوم وسوسه هاى شیطانى و طوفان غریزه جنسى قرار مى گیرد و با مشکلات جدى روبه رو مى شود، پاک ماندن جوان در این مرحله و ایستادگى در برابر تمایلات درونى، ارزش مند و قابل تقدیر است.

رسول خدا(ص) مى فرماید: انّ اللّه تعالى یباهى بالشّابّ العابد الملائکة یقول: انظروا الى عبدى ترک شهوته من أجلى;24 خداى تعالى به وجود جوان پرهیزکار بر فرشتگان مباهات مى کند و مى فرماید: اى فرشتگان به بنده جوان من بنگرید که شهوت هاى جوانى خود را براى من رها کرده است.در روایتى دیگر، آن حضرت فرمود: خداى تعالى مى فرماید: اى جوانى که شهوت هاى خود را در راه من ترک گفته و جوانى ات را در این راه از دست داده اى، تو در پیشگاه من همانند بعضى از فرشتگانم مى باشى.در جوانى پاک بودن شیوه پیغمبرى است ورنه هر گبرى به پیرى مى شود پرهیزگار

بلوغ و بحران عاطفى مهم ترین تحول دوران بلوغ بعد از ظهور صفات ثانویه جنسى، تحولات عمیق عاطفى است. مسئله مهم، یافتن هویت خود است. نوجوان با در نظر گرفتن تجربیات گذشته و قبول تحولات بلوغ مى خواهد هویت خویش را از نو بازسازى کند. حتى مخالفت و ستیز نوجوانان با والدین خود و عصیان آنان در برابر ارزش ها و دخالت هاى دیگران براى تثبیت هویت و جدا نمودن هویت خویش از سایرین است.

این بحران باعث شده است که طوفانى در درون نوجوان ایجاد شود و با انواع تردیدها، سردرگمى ها روبه رو گردد. عواطف او ثابت نیست، زود خوشحال مى شود و به سرعت در غم و اندوه فرو مى رود. همین تغییر حالات او را خسته و رنجور مى کند و به واکنش تند و ناسازگارى سوق مى دهد. نوجوانان درد دل هاى زیادى دارند; مى گویند: کسى ما را به حساب نمى آورد، ما را درک نمى کنند. از سوى دیگر والدین نیز از نوجوان خود شکایت دارند، که او به کلى عوض شده است. همیشه با برادر و خواهر کوچک ترش مشکل دارد و پرخاش گر و خیره سر شده است. به والدین باید توصیه کرد که سعى کنند نوجوانان را در این دوره بحرانى درک کنند و سرکشى ها و مخالفت هاى نوجوانان در این دوره را به صورت علائم رشد و از خصوصیات دوره نوجوانى تعبیر کنند و آن را مقدمه قطعى یک واقعه نگران کننده که آینده نوجوان را تهدید مى کند، ندانند. برخورد صحیح آنان به نوجوان کمک خواهد کرد تا از این برهه پرتلاطم و آشوب بگذرد.جوانان در سن بلوغ، خود شیفته هستند. آن ها نسبت به عکس العمل خود در آینه وسواس به خرج مى دهند و گاهى ساعت ها خود را در آینه نگاه مى کنند. این عمل ناشى از خودآگاهى شدید آنان است.انگیزه استقلال طلبى در این مرحله بروز مى کند. جوان از یک طرف از نظر اقتصادى وابسته به والدین است و از طرفى مى خواهد مستقل عمل کند. مى گویند: انسان در سه مرحله به استقلال مى رسد: مرحله اول، هنگام به دنیا آمدن و مرحله دوم، هنگام از شیر گرفتن کودک است و مرحله سوم، دوران بلوغ است. موریس دِبس، روان شناسى معروف فرانسوى این دوره را فطام یا از شیر گرفتن روانى نام نهاده است.

یکى از روان شناسان به نام (لوین) گفته است: نوجوان در دوره اى زندگى مى کند که مى توان آن را دوره بى سر و سامانى روانى نامید، زیرا او نه کودک است و نه کاملاً بزرگ سال شده است. بحران بلوغ، نوجوان را در یک وضعیت مبهم و پیچیده اى قرار مى دهد که نمى داند چه کارى بکند. همین عدم اطمینان نسبت به نقش خود، موجب مشکلات زیادى براى نوجوان مى شود و او را زودرنج و دو دل و بى ثبات مى سازد.

البته نباید فراموش کرد که این امر در آن ها چندان با دوام و ریشه دار نیست. به تدریج عواطف و احساسات و خواسته هایشان جهت مى گیرد. برخورد سالم والدین و مربیان با این بحران مى تواند تا حد زیادى در فروکش کردن آن دخیل باشد.

یکى از حالات روانى و عاطفى نوجوان، پرخاشگرى است، چون به کمک این مکانیسم، او خاطرات تلخ گذشته و ضعف و حقارت خویش را پنهان و از این طریق اطرافیان را متوجه قدرت و بزرگى خود مى کند. از طرفى، حساسیت ها و هیجان ها با تغییرات و تحولات غدد داخلى، میزان ترشحات هورمون ها رابطه مستقیم دارد. فعالیت هاى بدنى، ورزش و تفریح و انجام تکالیف دینى و عبادات، تأثیر فراوانى در حفظ تعادل عاطفى و کنترل خشم نوجوانان دارد. هارلوک، یکى از روان شناسان، حالات هیجانى و عاطفى نوجوانان را به خصوص در اوایل و اواسط بلوغ، داراى پنج مشخصه مى داند: شدت، فقدان کنترل، عدم ثبات و یا تغییر ناگهانى از حالت شعف به حالت ناامیدى، افسردگى، اخلاق متغیر و پیدا شدن احساسات عاقلانه نظیر: وطن پرستى وفادارى، احترام به دیگران و خداجویى.

بلوغ و ارتباط با هم سالان دوره بلوغ همواره دوره تنهایى بوده است. بدون توجه به تعداد دوستانى که نوجوان دارد، او همیشه در درون خود احساس خلأ مى کند. ساختار شناخت نوظهور جوانان در سن بلوغ، آنان را به اندیشیدن به خود وامى دارد.)32 این احساس تنهایى که به مراحل رشد مربوط مى شود، جوان را بر آن مى دارد که با هم سالان خود ارتباط برقرار کند. بنابراین دوستى ها در این دوره براساس یک نیاز اجتماعى شکل مى گیرد. معمولاً جوان تازه بالغ به دوستان خود وفادار است تا جایى که هیچ انتقادى را درباره دوستانش نمى پذیردد. در غالب موارد، گروه هاى هم سالان و دوستان نوجوان به قدرى در حیات او نقش دارند که والدین براى القاى نظر خود از دوستان نوجوان استمداد مى جویند. یکى از دلایل دوستى ها و رفاقت ها و پناه بردن به گروه هم سالان در این دوره، مشابهت مشکلات آنان است. بنابراین بودن در کنار آنان و بیان راز دل به دوستان، سبب آرامش روحى و تقلیل کشمش هاى روانى مى شود.

در یک تحقیق، یافته شد مدت زمانى که نوجوانان صرف صحبت کردن با هم سالان مى کنند از مدت زمان انجام تکالیف درسى، با خانواده و آشنایان بودن و یا تنها بودن بیشتر است.
(
هامچک) عملکرد گروه هم سال را به صورت زیر بیان مى کند: 1. جانشین شدن براى خانواده; 2. منبع احترام شخص; 3. منبع ثبات و استوارى در زمانى که دوره تحول و انتقال است; 4. سپرى در مقابل فشار بزرگ سالان; 5. منبع قدرتى که فرد طرز رفتار خود را از آ ها مى گیرد; 6. الگویى براى رشد اجتماعى، اخلاقى، عاطفى و ذهنى.34 بنابراین با توجه به نقش مهم و سازنده هم سالان، لازم است خانواده و مدرسه زمینه عضویت و حضور نوجوانان را در گروه ها و تشکل هاى دانش آموزى و محلى فراهم نمایند تا روابط اجتماعى را تجربه کنند. بعضى از نوجوانان به دلیل احساس خطاکارى و اشتباه و یا احساس بى ارزشى و ترس از برخورد با دیگران و نداشتن مهارت هاى اجتماعى، انزوا و گوشه گیرى را بر معاشرت با دوستان ترجیح مى دهند، که در این صورت آموزش مهارت هاى ارتباطى و ترتیب دادن جلسات گروهى از سوى والدین مى تواند به نوجوان کمک کند تا در جمع حاضر شود و ابراز وجود کند. هرگونه سخت گیرى و بى توجهى والدین در این مورد به شخصیت اجتماعى نوجوان آسیب وارد مى کند و او را با بحران روبه رو مى سازد. البته نباید مسئولیت والدین را در بررسى دوستان نادیده گرفت. هرگونه اهمال و بى تفاوتى ممکن است زیان هاى جبران ناپذیرى را به بار آورد. والدین باید مراقب باشند که فرزندان نوجوان آن ها با چه کسانى طرح دوستى مى ریزند، چون دوستى نوجوان بر مبناى تبادل عاطفى و نیاز روحى است. انگیزه هاى عاطفى باعث مى شود آن ها در انتخاب رفیق دقت لازم را مبذول ندارند و بدون تأمل، با دیگران رابطه برقرار کنند. واضح است این دوستى هاى حساب نشده مى تواند ثمرات تلخى به بار آورد. امام على(ع) مى فرماید: (من اتخذ أخاً من غیر اختبار اَلجأه الاضطرار الى مرافقة الاشرار;35 کسى که ناسنجیده با دیگران پیمان دوستى مى بندد، ناچار باید به رفاقت اشرار تن دهد.) بنابراین پدر و مادر باید با دقت و حساسیت خاص، روابط فرزند خود را با دوستانش تحت کنترل و نظارت قرار دهند. (بررسى ها نشان مى دهد که نوجوانان اولین قدم هاى انحراف و تباهى را به کمک دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته اند.)36 البته اعمال نظارت باید به گونه اى باشد که به حساسیت منفى فرزندان نینجامد و آن ها را به لجاجت واندارد، زیرا در این صورت نوجوان بیشتر به طرف دوستان ناهل سوق داده مى شود. نوجوانان عزیز نیز باید به این واقعیت توجه داشته باشند که تجارب به دست آمده از دوران طفولیت و اطلاعات محدود و ناقص آن ها براى مواجهه با دنیاى جدید جوانى، کافى نیست. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: (جهل الشابّ معذور وعلمه محقور;37 عذر نادانى جوان پذیرفته و مقبول و علم او در جوانى محدود است.) جوان به اطلاعات جدید و معتبر و گسترده نیاز دارد تا بتواند بر معضلات زندگى جدید خود فائق آید. در این راستا باید بر احساس غرور و بزرگ منشى خود غلبه کند و از تجارب گران سنج بزرگ سالان بهره مند گردد. امام على(ع) مى فرماید: با مردان آزموده و صاحب تجارب، هم نشین باش که اینان متاع پر ارج تجربه هاى خود را با گران ترین بها یعنى فدا کردن عمر خود تهیه کرده اند و تو آن را با ارزان ترین قیمت یعنى با صرف چند دقیق به دست مى آورى.38

بلوغ و ناسازگارى با والدین ییکى از بحران هاى بلوغ، ناسازگارى نوجوانان با والدین است. آن چه مهم است فهم این ناسازگارى و دلایل آن است. چرا فرزندان رفتار والدین خود را تأیید نمى کنند و والدین از مخالفت فرزندان خود گله و شکایت دارند؟ به نظر مى رسد آزادى خواهى و استقلال طلبى و نوگرایى که از خصوصیات دوران بلوغ است، منشأ این ناسازگارى باشد. (در دوران بلوغ، بیش از هر زمان دیگر انسان به این که مورد توجه و پذیرش باشد، اهمیت مى دهد و به شدت احتیاج دارد که به عنوان یک دوست و شریک تلقى شود. چه قدر مکرر از جوانان شنیده مى شود که کاش یک بار بزرگ ترها با ما جدى صحبت مى کردند.)39 پدر و مادر باید متوجه باشند که نوجوان امروز، کودک دیروز نیست. نوجوان، عاشق آزادى و اظهار وجود و شیفته استقلال و اثبات شخصیت است. یک نوجوان ایرانى در خاطراتش مى نویسد: (دوست ندارم به من دستور دهند، مخصوصاً اگر این دستور آمرانه باشد. اگر دستور دهنده مادرم باشد، گوش نمى دهم. وقتى دستوردهنده برادر بزرگم باشد، ناچارم که اجرا کنم وگرنه کشیده اى خواهم خورد. با این وجود، وقتى برادرم به من دستور مى دهد سعى مى کنم فوراً آن را اجرا نکنم و خود را به نشنیدن مى زنم. این کار به من فرصت مى دهد تا خشم خود را فرو نشانم.)40 باید به این نکته توجه داشت که جوان با اظهارنظر کردن در مسائل، بزرگ منشى، حق دخالت در امور براى خود قائل بودن و تمرد از خواسته هاى بزرگ سالان و بى اعتنایى به سنت هاى کهن جامعه، درصدد آزمایش دیگران و سنجش میزان مقاومت آن ها است. والدین نباید با این پدیده با دیده تردیدآمیز بنگرند و احساس نگرانى نمایند. همان طورى که والدین در ایام کودکى از راه رفتن مستقل آن ها استقبال مى کردند، باید از استقلال خواهى جوانان خود نیز که نشانه سلامت جسم و جان آنان است، دل شاد گردند. اسلام بر قبول این واقعیت تأکید کرده و بر تشریک مساعى و مشورت در مسائل زندگى اصرار مى ورزد. رسول اکرم(ص) مى فرماید: (الولد سید سبع سنین وعبد سبع سنین ووزیر سبع سنین;41 فرزند در هفت سال اول، سید و آقاى والدین است و در هفت سال دوم، بنده مطیع و فرمان بردار پدر و مادر است و در هفت سال سوم، وزیر والدین است.
(
رسول اکرم(ص) با به کار بردن کلمه وزیر، از طرفى تشخص طلبى و استقلال جویى جوان را مورد توجه قرار داده و او را در کشور کوچک خانواده وزیر مسئول شناخته است و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز همانند بچه دیروز رفتار نکنید. بچه دیروز، بنده و مطیع شما بوده و جوان امروز، وزیر و مشاور شما است.)42 والدین مى توانند با ارتباط صحیح و منطقى با نوجوانان به آن ها کمک کنند تا این دوره را بدون فشار و تنش سپرى کنند. اگر والدین نقش خود را به خوبى ایفا نکنند، امکان انحراف و انحطاط و کشانده شدن نوجوان به دسته هاى بزه کار و منحرف زیاد است. وقتى نوجوان هیچ گونه تکیه گاهى براى خود نداشته باشد و نتواند ارتباط صحیحى با دیگران برقرار کند، به الگوهاى نامطمئن و گروه هاى بزه کار پناه مى برد. قطع رابطه عاطفى بین والدین و نوجوانان در این دوره، زمینه سرخوردگى و گریز آن ها را از محیط خانه و مدرسه فراهم مى کند. بنابراین سازگارى و ناسازگارى نوجوان تا حد زیادى بستگى به نوع رفتار و واکنش والدین دارد. روایت امیرالمؤمنین(ع) بر این مطلب دلالت دارد; آن جا که مى فرماید: (ولدک ریحانتک سبعاً وخادمک سبعاً ثمّ هو عدوّک أ و صدیقک;43 فرزندت در هفت سال اول، برگ خوش بویى بر ساقه درخت وجود شما است و در هفت سال دوم، خدمت گزار مطیع و فرمان بردار شما است و در هفت سال سوم، ممکن است دشمن یا دوست تو باشد.) (اگر پدر و مادر نوجوان بتواند ضمن ولى بودنشان همانند یک دوست مهربان و صمیمى، دوستانه و مشاورانه با نوجوانشان رفتار کنند [و] در رفتارشان استمرار داشته باشند و هرگز از حریم دوستى اعتماد متقابل و روابط سینه به سینه خارج نشوند، مى توانند به عنوان یک دوست صمیمى نیاز فرزند جوانشان را تأمین کرده، هم چون سنگرى استوار او را از گزند آسیب هاى روانى و اجتماعى حفظ نمایند. براى ایجاد و استمرار رابطه دوستانه و صمیمانه با نوجوانان به گونه اى که آن ها با کمال میل و انگیزه، مشتاق باشند، حرف هاى دلشان را با پدر و مادر خود مطرح کنند، باید سرمایه گذارى نمود. سرمایه اصلى چنین پیوند و ارتباط مقدسى، رفتار صادقانه و صمیمانه در طول دوران مختلف رشد کودک است.)44

بلوغ و احساسات مذهبى با فرا رسیدن بلوغ، در کنار شکوفایى تمایلات نفسانى، تمایلات روحانى نیز بیدار مى گردد. (همه روان شناسان در این نکته متفق القول اند که ما بین بحران تکلیف و جهش ناگهانى احساسات مذهبى، ارتباطى وجود دارد. به گفته دبس، در این اوقات، نوعى بیدارى مذهبى حتى نزد کسانى که سابقاً نسبت به مسائل مذهبى لاقید بودند، دیده مى شود.)45 بر این اساس در صدر اسلام، جوانان زودتر از بزرگ سالان به دین مقدس اسلام و پیامبر(ص) ابراز علاقه کرده و ایمان مى آوردند. مصعب بن عمیر، نماینده مخصوص رسول اکرم(ص) براى تعلیم و آموزش قرآن به مدینه آمد. جوانان و نوجوانان دعوتش را مى پذیرفتند.46 شخصى به نام ابى جعفر احول، از دوستان امام صادق(ع)، براى تبلیغ مذهب تشیع به بصره رفت. امام صادق(ع) از او سوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتى؟ عرض کرد: افراد کمى تعالیم اهل بیت را پذیرفتند. حضرت فرمود: (علیک بالاحداث فانهم اسرع الى کل خیر;47 توجه خود را به نسل جوان معطوف دار که آنان در انجام امور خیر از دیگران پیش قدم ترند حمایت جوانان از دین و شیفتگى آن ها به مسائل دینى، صریح و خالص و قاطع است تا جایى که جانشان را براى اعتلاى عقاید مذهبى فدا مى کنند. تجربه انقلاب اسلامى ایران و جنگ تحمیلى و بسیج جوانان در سن بلوغ و دفاع جانانه آن ها از مکتب و شرف و میهن اسلامى، گواهى صادق بر این مدعا است. به نمونه اى از وفادارى و حمایت بى دریغ از ارزش ها و باورهاى مذهبى اشاره مى کنیم:
(
سعد بن مالک از جوانان انقلابى صدر اسلام بود. او در 17سالگى اسلام آورد. او مى گوید: من نسبت به مادرم خیلى مهربان و نیکوکار بودم. موقعى که قبول اسلام کردم و مادرم آگاه شد، روزى به من گفت: این چه دینى است که پذیرفته اى؟ یا باید از آن دست بردارى و به بت پرستى برگردى یا من آن قدر از خوردن و آشامیدن امساک مى کنم تا بمیرم. سعد گفت: من از دینم دست نمى کشم و از شما درخواست مى کنم که از خوردن و آشامیدن خوددارى نکنى. مادر به گفته فرزند اعتنا نکرد. یک شبانه روز غذا نخورد، اما مِهر الهى آن چنان در عمق جانش نفوذ کرد که مهر مادرى نتوانست در برابر آن مقاومت نماید. او با قاطعیت به مادرش گفت: به خدا قسم، اگر هزار جان در تن داشته باشى و یک یک آن ها از بدنت خارج شود، من از دینم دست برنمى دارم. وقتى مادر از تصمیم جدى فرزندش آگاه شد و از تغییر عقیده سعد مأیوس گردید، امساک خود را شکست و غذا خورد.)48 ارزش ها در دوران بلوغ، در حال تحول و دگرگونى است. جوان در این مرحله تمایل دارد در مسائل اعتقادى خود تجدیدنظر کند، چون نمى داند آن چه را که به او در این باره گفته اند درست است. از این رو به تحقیق و بررسى مى پردازد. البته نباید از این تردید و شک هراس داشت. استاد مطهرى(ره) شک را مقدمه یقین، و پرسش را مقدمه وصول، و اضطراب را مقدمه آرامش مى داند و مى گوید: (شک، معبر خوب و لازمى است، هرچند منزل و توقف گاه نامناسبى است.)49 در این شرایط آن ها نیاز به رهبرى فکرى و عاطفى دارند. کودک به دلیل نارسایى عقل، از تجزیه و تحلیل مسائل عاجز است. از این رو بدون مطالبه دلیل، آموزه هاى دینى را از والدین مى پذیرد، ولى این حالت انقیاد را نمى توان از نوجوان بالغ انتظار داشت. گلن بلر و استوارت جونز مى گویند: (نوجوان در طى تحولات بلوغ به آن مرحله مى رسد که با نیروى استدلال با عقاید مذهبى مواجه شود.)50 والدین باید از این فرصت استفاده کرده و شعائر دینى را با منطق و استدلال به فرزندان جوان خود ارائه دهند و از اکراه و تحمیل تکالیف بپرهیزند تا با عکس العمل منفى و حتى موضع گیرى آن ها مواجه نشوند. (پس از دوران کودکى، صورت امر از قطعیت خود خارج مى شود و بیشتر با دلیل و عقل سلیم سرو کار دارد. از این به بعد پدر باید بگوید: اگر من به جاى تو بودم، فلان کار را مى کردم و دلیل بیاورد.)51 اگر با نوجوان با صداقت و احترام برخورد شود، به سهولت مى توان در اعماق دل او نفوذ کرد. دبس مى گوید: (ارزش هاى اخلاقى در دوران بلوغ در وجود سرمشق هاى انسانى تجلى مى کند و صورت هایى به خود مى گیرد که نوجوانان سعى مى کنند به هیئت آنان درآیند. نوجوانان این اشخاص نمونه را آیینه و آرمان و کمالى مى دانند که خودشان خواهان آنند.)52 آن ها تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد خود قرار مى دهند و در بنیان هاى اعتقادى و باورهاى مذهبى خود هیچ گونه تسامح و تساهلى را برنمى تابند و اگر عمل الگوها با گفتارشان هم خوانى نداشته باشد، چه بسا اصل اعتقادات را زیر سؤال ببرند. اگر والدین نقش رهبرى خود را به خوبى ایفا نکنند و عطش روحى جوانان به مذهب را به موقع سیراب نسازند، چه بسا آن ها به افکار انحرافى روى آورند. از این رو اسلام بر انتقال سریع آموزه هاى دینى تأکید مى کند. امام صادق(ع) مى فرماید: (بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه;53 احادیث اسلامى را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام آن تسریع کنید، پیش از آن که مخالفان گم راه بر شما پیشى گیرند.) این آموزش هرگز به صورت تحمیل نظر و سلیقه اى نباید باشد، بلکه باید به صورت مبادله عقاید و افکار و طرفینى باشد. (بر طبق بررسى یونسکو، اغلب جوانان احساس مى کنند آلت دست قرار گرفته اند و براى همین جهت نسبت به بزرگ سالان بدبین هستند و یک حالت عصیان نسبت به سنت ها و آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى در آنان پدیدار گشته است. والدین مى خواهند فرزندانشان مانند خود آن ها باشند، در صورتى که ممکن است جوانان نخواهند مانند آنان زندگى کنند.).54 البته این به معناى تسلیم شدن در برابر نظرات نوجوان نیست، بلکه به معناى جلب اعتماد نوجوان و در نظر گرفتن شرایط روحى و هم آهنگى با تحول زمانى است. شاید روایت امیرالمؤمنین(ع) ناظر به این نکته روان شناختى باشد که مى فرماید: (لاتقسروا اولادکم على آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم;55 آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید، چه آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.  علی حیدری

به مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم (ص) وامام جعفر صادق(ع)

 

  جناب عبدالمطلب، پدر بزرگ پیغمبر (ص)، پس از آن که به کمال رشد رسید و مناصب کعبه به او منتقل گردید، چیزی نگذشت که فوق العاده عظمت یافته بر مردم مکه و قریش امیر و مهتر شد، عبدالمطلب مردی چهار شانه، خوش سیما، اندکی چاق و پرتو جوانی در چهره اش میدرخشید و مع الوصف تمام موهای سرش سپید بود.

عبدالمطلب چنان بزرگی یافت که از بلاد و کشورهای دور، به نزد او تحف و هدایا میفرستادند، و هر که او را زنهار میداد در امان بود، و چون عرب را داهیه ای پیش می آمد، او را برداشته به کوه خثبیر برده قربانی میکردند، انجام حاجات خود را به بزرگواری او میشناختند، دیگران خون قربانی خود را بر پیشانی بتها میمالیدند، اما او جز خدای یگانه چیزی را مورد ستایش قرار نمیداد ...

عبدالمطلب در آن وقت که حفر زمزم میکرد، قریش او را استهزا نموده، گفتند: تو خوشبخت بودی اگر بیش از یک پسر داشتی. آنگاه عبد المطلب با خدای خود عهد بست که اگر او را 10 پسر آید، یک تن را که از همه برگزیده تر باشد در راه او قربانی کند.

چیزی نگذشت که این موهبت نیز نصیبش گشته دارای ده پسر و شش دختر شد!

این خزانه پسران بر افتخارات او افزود، وقتی که به صحن مسجد الحرام می آمد، ده پسر جوان او، که دنبالش بودند، هاله سر افرازی و جلال بر او انداخته، دیده ها به سویش دوخته میشد!! او کسی بود که تیر دعایش برای داشتن ده پسر به اجابت رسیده بود، اما از این طرف موقع آن رسیده بود که عبد المطلب به عهد خود وفا نموده، یکی از پسر ها را در راه خدا قربانی کند، ولی گاهی که فکر میکرد، دل از یکی برکند و مهر او را در نه پسر دیگر قرار دهد در موقع انتخاب عاجز میماند.

عبد المطلب یک شب تا صبح نخوابید، تمام آن ده نفر را مقابل نظر خود آورده، سبک و سنگین کرد، راه حلی که به نظرش رسید این بود: قرعه به میان آنها کشد و انتخاب را به خدا وا گذارد.

صبح روز بعد عبدالمطلب پسرها را داخل خانه کعبه نمود و بین آنها قرعه زد. قرعه به نام عبدالله درآمد، پس عبدالله را خوابانید تا ذبح کند، قریش مانع گشتند، و زنهای عبدالمطلب شروع به گریه و ناله نمودند، (عاتکه) دختر عبدالمطلب، عرض کرد: پدر، بین شترهایی که در حرم داری و بین عبدالله قرعه بزن، پس او شروع به قرعه زدن نمود، و ده ده زیاد کرد، تا به صد شتر که رسید قرعه به نام شترها برآمد، و بعد عبدالمطلب این کار را سه بار تکرار کرد، و هر سه بار قرعه به نام شترها افتاد و عبدالله به سلامت ماند.

 

ودیعه الهی را به آمنه سپرد

پس از آنکه جناب عبدالمطلب با قربانی صد شتر، حیات عبدالله را خرید، چند روزی بیش نگذشت که او را با خود به منزل (وهب) برد، خواست تلخ ترین احساسات چند روز خود، و فرزندش عبد الله را با شیرین ترین کارها جبران کند.

جناب آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. وهب و خانواده او به شرافت و سخاوت مشهور بودند، و آمنه به حجب و حیا، عبدالمطلب گفت: پسر من از یک خانواده قدیمی است که به اصالت معروفند، شمشیر و اسب، دشت و کوه، با شجاعت و قدرت و قوت او را میشناسند.

وهب گفت: دختر من در تقوی بی نظیر است.

عبدالمطلب: پسر من، برای مهر هشت شتر میاورد، و شب عروسی را من تعیین مینمایم، بدین گونه آمنه خطبه خوانده شد.

از این طرف نزدیک شده بود که کاروان قریش برای سفر شام حرکت کند، عبدالله از طرف عبدالمطلب کاندیدای این سفر بود، از این جهت چیزی نگذشت که عبدالمطلب، اسباب عروسی را فراهم ساخت تا عبدالله بتواند با کاروان رهسپار گردد.

جشن مفصلی گرفته شد، بزرگان قریش دعوت شدند، چند شتر برای میهمانان کشتند، آمنه را به خانه عبدالله آوردند، عبدالله که حامل نور نبوت الهی بود آن ودیعه الهی را به آمنه سپرد ....

آمنه در پاره ای از شبها صدائی میشنید، که ای آمنه تو مادر شده ای و بهترین پسر را می آوری.

چند ماهی بیش نگذشت که یک روز صبح صدای طبل بلند شد، مردم مکه به یکدیگر بشارت میدادند که کاروان نزدیک شهر رسیده است، مردم به جنبش آمده و به سوی کاروان حرکت کردند، در پیشاپیش آنها پسران عبدالمطلب سوار اسبهای طلایی رنگ، به استقبال کاروان و برادرانشان شتافتند!

عبدالله در کاروان نبود! خاک یثرب عبدالله را در کام خود کشیده بود، افسوس که آخر الامر هم، عبدالله در جوانی درگذشت. تنها دلخوشی آمنه پس از مرگ شوهر، فرزندی بود که انتظار او را میکشید و آرزو میکرد پسر باشد، یک عبدالله کوچک باشد.

در آن زمان که کعبه را بتخانه اعظم میخواندند، و در جزیره العرب، ایمان به خدا، و فضائل انسانی مفهومی نداشت. در آن زمان که ابرهه با سپاهش به مکه تاخت، تا کعبه را ویران، و آن سال مبدأ تاریخ عرب گشته، آن را عام الفیل نامیدند، یعنی سالی که ابرهه با پیلان مست، برای ویران ساختن کعبه آمد و خداوند آنها را هلاک ساخت.

در 17 و بنا به قولی در 12 ربیع الاول این سال، نزدیک به طلوع صبح، تازگیهایی در جهان پدید آمد:
١- امام ششم (ع) فرمود: شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش میداد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم میرفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید.

٢- بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد.۳- انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پله ای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند.
٤-  آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد.

۵- در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند.

٦- یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود!

٧- در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود.

٨-  دریاچه ساوه که سالها آن را میپرستیدند فرو رفت و خشک گردید.

۹- وادی سماوه که سالها بود، کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد.

١٠- داناترین دانشمند مجوس در خواب دید: که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد و پرواز کرد تا به مشرق رسید.

١١- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود.

١٢- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند.
١
۳- میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند.

 نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانه اش میریزند!، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیر بود که چگونه خبر یافته اند که او در این وقت میخواهد وضع حمل کند!!

صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد: یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم .....

آمنه بر روی آنها تبسم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمل موسی، طاعت یونس، صبر ایوب، جهاد یوشع، حب دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است.
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری.

فضایل امام جعفر صادق (ع)

مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است. از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: ما رأیت افقه من جعفر بن محمد یعنی: از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم. و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال، فرمود: نحن الوجه الذی یوتی الله منهم یعنی ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود. بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد مى‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: شیعه جعفری. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 83 هجری)، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق هویت مذهبی تشیع پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.

 

امام و فقه اسلامی

ـ فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

ـ در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

 ـ حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه تابعیان و نه محدثان و نه فقها ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.

 

آثار امام صادق (ع):

غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

1-   از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است  که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

2- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

3- کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

4- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

5- مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

6- رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

7-  رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

8-  بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

9- کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

10-  چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌  که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است.

# همچنین ادعیه امام صادق (علیه السلام) (الصحیفة الصادقیة و الصادصیة الجامعة) : مجموعه ادعیه معتبره ای است که از دو امام بزرگوار پنجم و ششم (علیهماالسلام)  در کتب روایی شیعه وارد شده و دانشگاه امام صادق (ع) آن را به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس دانشگاه همزمان با میلاد مسعود نبی اکرم اسلام(ص) و امام جعفر صادق(ع) منتشر کرده است.

 

 

 

 

 

     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آرشیو مناسبتها