انتخاب رشته وهفته مشاغل

 
انتخاب رشته برسردوراهی ماندن!

 

 

مقدمه:

سال سوم راهنمایی که تمام می شود دانش آموزان به این تکاپو می افتند که در چه رشته یی تحصیل کنند.


عده یی به دبیرستان و عده یی دیگر به هنرستان می روند. پس از پایان سال نخست دبیرستان، آینده یی فراروی دانش آموز قرار می گیرد که در مواجهه با آن بعضاً دچار مشکل می شود، به هر روش، متوسل می شود تا رشته یی را انتخاب کند. رشته یی که آینده را از آن او می کند.


اما سوال این جا است که از دروسی که در دبیرستان با هنرستان می خوانیم تا چه حد می توانیم در زندگی روزمره و یا چرخاندن چرخ اقتصاد زندگی استفاده کنیم؟ 

 قرار نیست هر دانش آموزی وارد دانشگاه شود، پس باید این دوازده سال تحصیل در جایی به کار آید. حتی اگر دانشگاه نرویم. آیا روند آموزشی ما به گونه یی هست که بدون ورود به دانشگاه بتوانیم از آموخته های دوازده ساله ی خود استفاده کنیم؟

 

        

 

  

انتخاب رشته؛ برسر دو راهی ماندن!


اگر قصد داشته باشی از «مدرک سیکل» بالاتر بروی، باید در دبیرستان یا هنرستان تحصیل کنی. تازه اگر بتوانی دیپلم بگیری آن وقت صاحب یک عنوان تشریفاتی بدون مصرف می شوی! یک دیپلمه. من و تو سابقه ی آرشیوی دقیقی از دهه های سی و چهل ایران نداریم. تنها می توانیم به این دل خوش باشیم که گفته های پدران و مادران خود را سندی بر این مدعا قرار دهیم. آن زمان ها اگر کسی می توانست مدرک دیپلم را در هر رشته یی اخذ کند آینده یی بسیار روشن داشت. روند اقتصادی جامعه به گونه یی بود که جایگاه افراد به راحتی با داشتن مدرک تحصیلی تغییر می کرد. در آن سال ها کم تر کسی دغدغه انتخاب رشته داشت. تنها کافی بود تو در رشته یی دیپلم بگیری، آن وقت راحت تر از آن چه فکر کنی، در یک موسسه ی دولتی با حقوقی بالا استخدام می شدی.

 


حالا من و تو نه در دهه ی سی و چهل زندگی می کنیم و نه شرایط جامعه به گونه یی است که تو با داشتن دیپلم بتوانی برای خودت کار پیدا کنی، اما سوالی که هنوز هم بی جواب مانده است این است که چرا انتخاب رشته می کنیم. روزنامه «سان دی تایمز» مطلبی را به چاپ رساند با عنوان «دوراهی تحصیلی».

 


در این مطلب، درباره ی انتخاب رشته چنین می نویسد: «قبل از این که استارت شروع مسابقه را بزنید مسیر مسابقه را مرور کنید. مسیری که برای شما و دیگران یکی نیست. شاید جزو مسیرهای معدود دنیا باشد که به چند هدف متفاوت می رسد. در یک مسابقه دو، فرد در خط شروع مسابقه قرار می گیرند. با صدای صوت یا طبانچه حرکت می کنند اما هدفشان یکی است. تنها بر نده شدن!

 


یک دانش آموز در خط شروع مسابقه یی قرار می گیرد که رقیبانی ناشناخته دارد. او باید بتواند بهترین مسیر را برای حرکت خود انتخاب کند. اما قبل از انتخاب مسیر باید قدرت تجزیه و تحلیل مسیر مسابقه را داشته باشد. قدرتی که در صورت وجود اطلاعات خوب، پردازشی مناسب را به ارمغان آورد. این قدرت، زمانی حاصل می شود که ما به عنوان والدین و در گامی جلوتر، دیگران به عنوان مسؤولان آموزشی، به او راه صحیحی را نشان دهیم. این راه صحیح همان انتخاب رشته در دوره ی تحصیلی است.»

 


در ژاپن، یک دوره ی تحصیلی، شامل 12 سال است. دوازده سالی که به دو شش سال تقسیم می شود. دانش آموزان در شش سال اول تحصیل مورد ارزیابی معلمان و کارشناسان آموزش و پرورش قرار می گیرند و در شش سال دوم یا همان دبیرستان به رشته یی می پردازند که ادامه ی آن در دانشگاه میسر است. چنین روندی در کشورهای آمریکا استرالیا، کانادا، فرانسه و سایر دول پیشرفته نیز مشاهده می شود. در این کشورها دیگر دو راهی وجود ندارد. دانش آموزان این توانایی را پیدا می کنند که در طول مسیر، هدف نهایی را انتخاب کنند. حال، مسیر را انتخاب کردیم. هدف را چگونه تجزیه و تحلیل کنیم؟

 

 

راه صحیح، هدف مطلوب


در ابتدای گزارش آوردیم که چگونه امکان دارد دانش آموزی دوازده سال درس بخواند و ساعت ها و لحظه ها را به راحتی پشت سر گذارد. اما در پایان به او بگویند جایی در اجتماع ندارد! او در رشته یی درس خوانده و حتی در این زمینه دیپلم متوسطه دارد، اما جامعه با فراز و نشیب های خاص خودش هاله یی از ابهام را در او به وجود آورده، هاله یی که می پرسد در این دروس چیزی برای یادگیری وجود ندارد؟!


ساندی تایمز، به طور ضمنی به این موضوع اشاراتی دارد: «در فرانسه، در دوران دبیرستان دروسی را می خوانید که در آینده، به آن نیازمند هستید. در طی دوران دبیرستان می توانید آموزش ها و مهارت های فنی را بیاموزید. با ادبیات کلاسیک و مدرن اروپا و فرانسه آشنا می شوید. زبان انگلیسی را علی رغم این که این زبان در فرانسه محبوب نیست فرا می گیرید و ...»
این ها سبب می شود بتوانید در پایان، هدف صحیح را انتخاب کنید. حتی این توانایی را دارید تا هدف صحیح را از ابتدای مسابقه انتخاب کنید. نگرانی ندارید که آیا دروس خوانده شده طی این سال ها می تواند راه گشای آینده باشد یا نه؟

 


مورد دیگری که می توان بدان اشاره کرد سیستم آموزشی نوین در ژاپن است. در این کشور، دانش آموزان در شش سال اول، انتخاب رشته می کنند؛ یعنی، از سال چهارم به بعد با توجه به استعداد یک دانش آموز، او را در مسیری قرار می دهند تا ضمن نیل به اهدافش، پشتوانه یی قوی برای آینده کشور باشد. در هیچ کشور دنیا چنین متد پیشرفته یی دیده نمی شود، حتی در ایالات متحده.


«پابلو پیکاسو»، نقاش معروف دنیا در جایی گفته بود: کار بی هدف، کاری است که به اتمام نمی رسد. این جمله در کنار جملات دیگر بزرگان دنیا درباره ی توصیف هدف می تواند ارزش این واژه و جایگاه آن را به خوبی نمایان سازد.

 

«آنتونی رابینز» نویسنده و محقق بنام امریکایی درباره ی تاثیر هدف گذاری در کتاب جدید خود این چنین می نویسد: «اگر شما بهترین تیرانداز دنیا هم باشید ولی هدفی برای زدن در اختیارتان نباشد، کسی شما را به عنوان یک حرفه یی نمی شناسد.»

 


در زندگی هم چنین است. تا شما اهداف بزرگ را، آن چه برای شما بزرگ و با اهمیت است مشخص نکنید و به آن ها نرسید، فردی موفق محسوب نمی شوید.

 

 
«رابینز» که یکی از موفق ترین و در عین حال متمول ترین روان شناسان آمریکاست در رابطه هدف و ارتباط آن با تحصیل چنین می گوید: «... هیچ وقت به فرزندانم نمی گویم شما باید تا سال آخر تحصیل کنید و بعد از ورود به دانشگاه، انتخاب رشته داشته باشید. حتی در دوره ی دبیرستان، هنگام ورود به شاخه های تحصیلی هم آن ها را راهنمایی نمی کنم. به آن ها توصیه می کنم در دبیرستان، در شاخه یی به تحصیل بپردازند که با زمینه کاری آینده شان رابطه ی مستقیم داشته باشد. اگر چه چنین قابلیتی در کتاب های درسی این کشور (امریکا) نسبتاً دیده نمی شود!» اکثر کارشناسان مسایل آموزشی بر این باورند که انتخاب رشته تحصیلی در دوران قبل از دانشگاه به مراتب مهم تر و تاثیرگذار از انتخاب رشته در دانشگاه است. زیرا بنیان یا اصطلاحاً Base کار در دوران دبیرستان بنا می شود.

 

 


قابلیت مطالب کتب درسی

 


کتاب های درسی تا چه میزان می تواند در انتخاب رشته تحصیلی موثر باشند؟ آیا الزام دارد که مطالب موجود در کتاب های درسی با آینده یی که من و شما برای دانش آموز ترسیم می کنیم، هم سویی داشته باشد؟ 


بارها در جراید و سایر رسانه ها بر لزوم نگرش دوباره بر محتوای این کتاب شنیده، دیده یا خوانده ایم. اما این نگرش تا این زمان به صورت اساسی صورت نگرفته است. تنها بخشی از فصول درسی از یک کتاب، فرضا از ریاضی سال دوم دبیرستان، حذف و به کتاب دیگری، در سال سوم، اضافه می شود. این کار، نیازمند تخصیص وقت، هزینه و فرهنگ سازی است. واژه هایی که تا امروز اسیر کلیشه ها بوده و فرصتی برای خودنمایی پیدا نکردند.

 


«نروژ» کشوری است سردسیر و جزو کشورهای اسکاندیناوی، در فهرست و آمار منتشر شده از سوی سازمان ملل، این کشور در زمره ی کشورهایی قرار دارد که بافت پیر و کهن سالی را به لحاظ افراد اجتماعی به خود اختصاص داده است. ادامه ی گزارش «سان دی تایمز» درباره ی قابلیت کیفی کتب درسی در نروژ است. این روزنامه می نویسد که «در این کشور سردسیر اروپایی می توانید کیفیت مطالب را به صورتی کاملاً متنوع مشاهده کنید. فرض کنید در آینده، نیازمند آن هستید که در شرکت یکی از بستگان خود به شغل حسابداری مشغول شوید، از سال چهارم در همان نیم دوره ی اول، شش سال اول، می توانید در رشته ی حسابداری فعالیت کنید ضمن آن که سایر دروس نیز از درس های شما حذف نمی شوند؛ یعنی، می توانید ضمن فراگیری اصول ابتدایی حسابداری، در صورت تمایل در رشته ی دیگری (در مقطع دانشگاه) ادامه ی فعالیت دهید.»

 


کتاب های درسی ما نیز باید دارای چنین قابلیت هایی باشد، آن قدر انعطاف پذیر که کشش و تمایل خاصی را در دانش آموز ایجاد کند. آیا کتاب های درسی ما چنین هستند؟!          

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد